والدين مستبديا والدين سهل گير يا والدين خود شيفته و والدين غايب مي توانند باعث آسيب كمبود محبت به كودك خود شوند.
ناديده گرفتن نيازهاي كودك نشنيدن حرف هاي او بي توجهي به احساسات او مي تواند باعث حس كمبود محبت در او شود.

اثرات كمبود محبت در كودكي در تصميمات دوره بزرگسالي

 برخلاف اثراث غفلت فيزيكي از كودك اكه سريع قابل مشاهده است و نسبت به آن عكس العمل نشان داده مي شود. اثرات كمبود محبت در دوران كودكي خيلي وقت ها ناديده گرفته ميشود. چون اين اثرات خيلي  وقت ها در دوران كودكي خودشان را نشان نمي دهند بلكه در بزرگسالي خودشان را نشان مي دهند.

كمبود محبت در كودكي انواع مختلفي دارد.
والديني كه به كودك گوش نمي دهند باعث حس كمبود محبت در كودك مي شوند.

كمبود محبت در دوران كودكي انواع مختلفي دارد والديني كه از كودك انتظارات بالايي دارند و شخصيت واقعي او را ناديده مي گيرند، والديني كه به كودك گوش نمي دهند و دائم در مورد احساسات كودك به او حس شك و ترديد مي دهند والديني كه به كودك هيچ حس مثبتي در مورد خودش منتقل نمي كنند  همگي نمونه هايي از والديني هستند كه باعث حس كمبود محبت در كودك مي شوند.

اثرات كمبود محبت كودكي روي رفتارهاي بزرگسالي

وقتي انساني در كودكي به اندازه كافي محبت و توجه دريافت نمي كند در بزرگسالي علائم زير را از خود نشان مي دهد:

  • حس خالي بودن دارد
  • حس مي كند چيزي در زندگيش كم است اما نمي داند آن چيست
  • راحت دلسرد و نااميد مي شود.
  • عزت نفس پاييني دارد
  • كمالگرا است
  • در مورد جواب رد ديگران عكس العمل شديد نشان مي دهد.
  • در مورد انتظاراتش از خودش و انتظاراتش از ديگران شفاف نيست، نمي داند از خودش و ديگران چه مي خواهد
  • اجتناب از صميمت با ديگران
  • احساس اضطراب شديد
  • پرخوري عصبي
  • پرخاشگري
  • اعتماد نكردن به ديگران
  • احساس گناه و شرم شديد
  • ترس از اشتباه كردن
  • تعريف اشتباه از معني عشق در بزرگسالي
  • نداشتن حس مثبت نسبت به خودشان

چه نوع پدر و مادرهايي به كودكشان كم محبت مي كنند؟

اول، اجازه دهید بگویم بیشتر والدین خوش نیت هستند و عموماً بهترین کار را انجام می دهند. برخی از والدين ممکن است خود در کودکی كمبود محبت را تجربه کرده باشند. بنابراین ممکن است از نظر عاطفی چیز زیادی برای دادن نداشته باشند. با این حال، برخی از سبک ها و ویژگی های فرزندپروری وجود دارد که باعث كمبود محبت مي شود.

1.والدين مستبد

والدین مستبد می خواهند فرزندانشان از قوانین پیروی کنند.اين نوع والدين زمان یا تمایل کمی برای گوش دادن به احساسات و نیازهای کودک دارند. در بزرگسالی، کودکانی که توسط والدینی مستبد بزرگ می‌شوند، ممکن است علیه اقتدار والدينشان شورش کنند یا ممکن است برعكس مطیع والدينشان شوند.

2. والدين سهل گير

والدین سهل‌گیر، نگرش آزادانه‌ای در مورد تربیت فرزند دارند و ممکن است به بچه‌ها اجازه دهند که تا حد زیادی از خودشان مراقبت کنند. کودکانی که توسط والدین سهل‌گیر بزرگ می‌شوند ممکن است در بزرگسالی برای خود محدودیت‌ها و مرزها تعیین کنند.

3. والدين خود شيفته

والدینی که ویژگی های خودشیفتگی دارند احساس می کنند دنیا حول آنها می چرخد. معمولاً همه چیز در مورد نیازهای والدین به جای نیازهای کودک است. در بزرگسالی، این کودکان ممکن است در شناسایی نیازهای خود و اطمینان از برآورده شدن آنها مشکل داشته باشند. حتی ممکن است احساس کنند که لیاقت برآورده شدن نیازهایشان را ندارند.

مقاله مرتبط: مادران خودشيفته و پسرشان

والدين خودشيفته اولويتشان برآورده كردن نيازهاي خودشان است.
والدين خودشيفته به نيازهاي كودكشان بي توجه هستند و اولويت خودشان هستند.

4. والدين كمالگرا

والدین کمال گرا معتقدند فرزندانشان همیشه می توانند بیشتر یا بهتر انجام دهند. اینها والدینی هستند که ممکن است وقتی کودک کارنامه ای با تمام A و یک B به خانه می آورد شکایت کنند. فرزندان چنین والدینی ممکن است کمال گرا بزرگ شوند و انتظارات غیرواقعی زیادی از خود داشته باشند و در نتیجه اضطراب ناشی از احساس هرگز خوب نبودن داشته باشند. کافی.

5. والدين غايب

والدین غایب می توانند به دلایل مختلفی از جمله مرگ، بیماری، طلاق، ساعات طولانی کار یا مسافرت های مکرر برای کار از زندگی کودک حذف شوند. فرزندان والدین غایب در نهایت تا حد زیادی خود را بزرگ می‌کنند و اگر بزرگ‌ترین فرزند باشند، ممکن است خواهر و برادر کوچک‌تر خود را نیز بزرگ کنند. این کودکان بیش از حد مسئول هستند، که ممکن است به زندگی بزرگسالی نیز منتقل شود. در کودکی، به نظر می‌رسند که بزرگسالان کوچکی هستند که بیش از حد نگران خانواده‌شان هستند.

راه هاي درمان كمبود محبت كودكي در بزرگسالي

خب شما به عنوان يك كودك از طرف والدين ناآگاهتان با روش هاي اشتباه بزرگ شديد و الان در بزرگسالي دچار كمبود محبت هستيد. چه كاري مي توانيد براي درمان خودتان انجام دهيد؟

1.ياد بگيريد احساسات منفي و مثبت خود را درك كنيد و بشناسيد.

اگر زندگی بزرگسالی خود را با  عدم ارتباط با احساسات  خودتان گذرانده اید، اولین قدم این است که یاد بگیرید احساسات مثبت و منفی را تشخیص دهید. مهم است که برای شروع فقط احساسات خوب و ناراحت کننده را بپذیرید.

هنگامی که آن را حذف کردید، می توانید بر روی توجه به نکات ظریف احساسات تمرکز کنید. حتی ممکن است کلماتی برای احساس خود نداشته باشید، این کاملا طبیعی است اگر در خانه ای بزرگ نشده باشید که مردم در مورد احساسات خود صحبت کنند.

2. نیازهای خود را شناسایی کنید و برای برآورده کردن آنها قدم بردارید.

بسیاری از بزرگسالانی که در کودکی غفلت عاطفی را تجربه کرده‌اند، اغلب از آنچه نیاز دارند بی‌اطلاع هستند و معمولاً احساس می‌کنند که شایسته برآورده شدن نیازهایشان نیستند. واژگان عاطفی خود را با تحقیق در مورد احساسات و نیازهای آنلاین یا در کتابخانه توسعه دهید. وقتی فهمیدید به چه چیزی نیاز دارید، وقت آن است که اقدام کنید.

3. اگر معتقدید که لیاقت برآورده شدن نیازهایتان را ندارید،  اين فكر  را فقط به عنوان يك فكر نه به عنوان نه یک واقعیت، ببینید.

تجزیه و تحلیل باورهای قدیمی که برای مدت طولانی نگه داشته اید و ممکن است دیگر درست نباشند، می تواند مفید باشد. مانند هر کس دیگری روی کره زمین، شما نیازهای عاطفی دارید که بدون توجه به آنچه در دوران کودکی تجربه کرده اید، شایسته برآورده شدن آنها هستید.

مقاله مرتبط: چگونه ترحم نسبت به خود را متوقف كنيم

4. با گام های کوچک شروع کنید و از خود مراقبت کنید.

بزرگسالانی که در کودکی كمبود محبت را تجربه کرده اند، اغلب در مراقبت از خود مشکل دارند. آنها بدون آگاهی از احساسات و نیازهای خود، اغلب نمی دانند از کجا شروع کنند. سعی کنید با همان مراقبت و ملایمت با کودکی که قادر به مراقبت از خود نیست رفتار کنید. با خود مهربان و دلسوز باشید، به خصوص اگر تمایل به انتقاد از خود یا قضاوت دارید.

و به یاد داشته باشید كه رم در یک روز ساخته نشد. این یک فرآیند است. وقتی زانوی خود را پوست می‌کنید، باید زخم را تمیز کرده و در معرض نور روز قرار دهید. همین امر در مورد زخم های عاطفی نیز صدق می کند. جرأت کن زخم را از مخفیگاه بیرون بیاوری، به آن نور و هوا بده.

اگر شما به عنوان آدمي كه خودتان در كودكي مورد كم محبتي والدينتان قرار گرفته ايد. ممكن است در بزرگسالي الان كه خودتان پدر و مادر شده ايد بلد نباشيد چطور به كودكتان محبت كنيد. در ادامه مقاله در مورد رفتار درست با كودك صحبت خواهيم كرد. تا الگوهاي اشتباه قبلي را كه در ذهن شما به خاطر رفتار بد پدر و مادرتان ايجاد شده است دور بريزيد و با كودك خود درست رفتار كنيد.

مقاله مرتبط: تکنیک های کاهش استرس برای هر نوع استرس

به عنوان فردي كه دركودكي كمبود محبت داشتيد در بزرگسالي وقتي خودتان پدر يا مادر شديد بايد ياد بگيريد با كودكتان درست رفتار كنيد.
به عنوان فردي كه از كمبود محبت رنج برديد بايد الگوهاي درست را براي فرزندتان ياد بگيريد.

به عنوان پدر يا مادري كه در كودكي دچار كمبود محبت بوده است، با كودك خود چطور با محبت رفتار كنيم؟

1.وقتي كودكتان اشتباهي مي كند، فقط اشتباه او را توضيح دهيد از كل شخصيت كودك انتقاد نكنيد.

الگوي اشتباهي كه ممكن است در ذهن شما وجود داشته باشد اين است كه فكر كنيد، كودكي كه يك كار اشتباه انجام داده است پس كلا بايد زير سوال برود! و كودك بدي است!

نه! او فقط يك كودك دوست داشتني است كه يك اشتباه انجام داه است. به كودك خود حتي وقتي در حال تربيتش هستيد بگوييد او را دوست داريد فقط كار اشتباهش را دوست نداشتيد و راه درست انجام كار اين است.

2.به جاي نصيحت مستقيم با كودك خود بازي كنيد و در بازي او را متوجه اشتباهات كوچكش كنيد.

ممكن است در دوران كودكي پدر و مادر ناآگاه شما، از شما خواسته باشند با بازي سر خودتان را گرم كنيد و مزاحم آنها نشويد! اين روش درستي نيست. بازي كودك با پدر و مادرش به او احساس اعتماد به نفس و مهم بودن مي دهد و مي توانيد از اين وقتي كه با كودكتان سپري مي كنيد براي ايجاد دوستي بين خودتان و او استفاده كنيد. تا در دوران نوجواني در زندگيش يك غريبه نباشيد.

3.در زندگي كودكتان نظم ايجاد كنيد.

اينكه شما به عنوان پدر يا مادر به كودك اجازه بدهيد تا هر وقت دلش خواست بيدار بماند، هر فيلمي كه دلش خواست ببينيد! در كارهاي خانه هيچ كمكي انجام ندهد! نشانه اين نيست كه شما يك پدر و مادر خوب هستيد كه فرزند خود را آزاد گذاشته ايد!!!! بلكه نشانه اين است كه شما در تربيت فرزند خود كوتاهي كرده ايد. فرزند شما بايد در خانه با نظم و ترتيب آشنا شود تا بتواند در آينده خود را با نظم جامعه هماهنگ كند. نبايد با فرزند خود براي رعايت نظم خانه پرخاشگري كنيد. بلكه اگر از كودكي با ملايمت او را با نظم آشنا كنيد مشكلي نخواهيد داشت.

4.فرزندتان را با هيچ كس مقايسه نكنيد.

به عنوان آدمي كه كمبود محبت داشته احتمال زيادي دارد كه فكر كنيد مقايسه كردن فرزندتان با بچه هايي كه از او موفق تر هستند به پيشرفت او كمك مي كند. خير اصلا اينطور نيست با اين مقايسه فقط اعتماد به نفس فرزند خود را از او مي گيريد و او فردي توسري خور خواهد بود كه احساس ارزشمندي ندارد و در بزرگسالي به هيچ هدفي نمي رسد چون هميشه فكر مي كند ديگران از او بهتر هستند! يا تبديل به كسي مي شود كه با يچ موفقيتي خوشحال نمي شود چون هميشه كسي ديگر وجود دارد كه از او موفق تر است!

5.به فرزند خود احترام بگذاريد.

شما به عنوان شخصي كه در كودكي مورد احترام و محبت نبوده ايد، ممكن است بي احترامي را شوخي حساب كنيد و فرزند خود را با اسامي نامناسب صدا بزنيد! وقتي به كودك خود احترام مي گذاريد او احساس آرامش مي كند و اعتماد به نفس پيدا مي كند.

6.به فرزند خود رشوه  ندهيد

شايد در خانواده دوره كودكيتان، معني هديه دادن بيشتر رشوه دادن بوده است. ولي براي پرورش فرزندي كه از نظر روحي سالم است بايد براي تشويق كارهاي خوب به او هديه بدهيد. اين كار باعث رشد شخصيتي او مي شود. به فرزند خود در مورد اينكه هر چيزي كه خواست نمي توانيد براي او بخريد بياموزيد. نبايد فرزند شما فكر كند با داد و فرياد زدن مي تواند شما را وادار به خريد وسايل دلخواهش كند!

فرزند شما عزيز است ولي تربيت او عزيزتر. در مورد مناسبت ها و دلايلي كه هديه مي گيرد با او صحبت كنيد. اگر علاقه بسيار زيادي به وسيله گرانقيمت دارد مي توانيد به او ياد بدهيد كه پولش را براي خريد آن وسيله پس انداز كند. وقتي ديديد نهايت تلاشش را انجام داده مي توانيد در نهايت به او براي خريد وسيله دلخواهش كمك مالي كنيد.  البته براي خوشحالي فرزندتان مي توانيد براي او هديه هاي كوچك بخريد مثل خوراكي دلخواهش.

7.انتظارات خود را براي فرزندتان واضح و آشكار بيان كنيد.

شما ممكن است از فرزندتان انتظار ذهن خواني داشته باشيد! مثلا وقتي در حال انجام كاري هستيد و او در اتاقش مشغول انجام كار ديگري است پرخاشگري كنيد كه چرا كمك نمي كني؟! به جاي اين كار با او مانند يك انسان بالغ رفتار كنيد. به او بگوييد مي خواهيد اين قسمت از كار را هر زمان كه فرصت داشت انجام دهد.

اگر انجام كاري كه به عهده اش گذاشته ايد را فراموش كرد از او جوياي علت شويد و به او يادآوري كنيد. فراموش نكنيد او يك فرزند است يك نابالغ است حق دارد اشتباه كند، وظيفه شما پرخاشگري و تخليه خودتان و خستگي تان روي اعصاب و روان او نيست بلكه وظيفه شما اين است به او كمك كنيد راه درست زندگي كردن را ياد بگيرد و در طول تاريخ هيچ كسي با پرخاشگري و انتظار ذهن خواني از طرف پدر و مادرش راه زندگي كردن ياد نگرفته است. اگر نمي خواهيد آسيب هايي كه خودتان در دوران كودكي ديديد فرزند شما مجدد ببيند، رفتار درست با او را ياد بگيريد.

8.با فرزند خود همدردي كنيد.

وقتي فرزند شما تجربه بدي داشته، روز سختي داشته، آزاري ديده به جاي محاكمه كردن فرزندتان با او همدردي كنيد. منظور از همدردي اين نيست كه به او يادآوري كنيد اگر حرف شما را گوش مي داد اينطور نمي شد!!!!! اين جملات به فرزند شما آسيب مي زند و او را فردي توسري خور و ترسو خواهد كرد كه در آينده از امتحان كردن تمام كارهاي جديد ميترسد! به جاي اين رفتار به او گوش دهيد، او را در آغوش بگيريد، به او بگوييد ايرادي ندارد كه اشتباه كرده، به او بگوييد سختي و روزهاي بد جز زندگي هستند و مطمئن هستيد روزهاي خوب به زودي از راه مي رسند. به او بگوييد درهر شرايطي كنارش هستيد و او را دوست داريد.

نتيجه گيري:

شما نمي توانيد گذشته و والديني را كه به شما آسيب زده اند را تغيير دهيد. ولي مي توانيد خودتان را با صبر تغيير دهيد، مي توانيد آسيب ها را درمان كنيد. مي توانيد پدر و مادري شويد كه هيچ شباهتي به پدر و مادر ناآگاه خود نداشته باشيد.

مطلب پیشنهادی

اشتراک بيش از حد و پرحرفي

چگونه از اشتراک گذاري زياد و برملا كردن اسرارمان خودداری کنیم

آیا می بینید که جزئیات صمیمی زندگی خود را با یک غریبه به اشتراک می …

چگونه شخصیت خود را بشناسيم

چگونه شخصیت خود را بشناسيم

یادگیری بیشتر در مورد شخصیت شما سرگرم کننده است، اما همچنین می تواند راهی واقعا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *