والدين سمي مراقبت از خود را به شما ياد نمي دهند بلكه عزت نفس شما را از بين مي برند.
والدين سمي مراقبت از خود را به شما ياد نمي دهند بلكه عزت نفس شما را از بين مي برند.

تاثير رفتار والدين سمي در بزرگسالي ما

اگر اكنون در بزرگسالي يك فرد بي اعتماد به نفس، بي عزت نفس و پرخاشگر هستيد بايد به ريشه هاي اين رفتارها نگاهي بي اندازيد. اين رفتارها ريشه در رفتاري دارد كه در دوره كودكي والدين شما با شما داشته اند. وقتي توسط والدين بسيار منتقد و پرخاشگر بزرگ مي شويد،اين والدين مرتبا مخالفت خود را در مورد تمام رفتارهاي شما نشان مي دادند. عشق والدينتان به شما شرطي بود. در اين صورت متاسفانه درگير والدين سمي بوده ايد. نياز است كه براي حل مشكلات شخصيتي خود اقدام كنيد.

انتقاد بيش از اندازه از يك كودك هم دقيقا مثل انتقاد بيش از اندازه از يك بزرگسال است. كودك هم نياز به حفظ احترام و حفظ غرور دارد. نبايد به كودكي بي احترامي شود. نبايد غرور كودك توسط اطرافيان به ويژه والدين بشكند. اين كارها اثرات دراز مدت مخرب در شخصيت او به عنوان يك انسان دارد.

قدم اول در بهبودي درك آسيب هاي دوران كودكي بد روي شخصيت ما است. بعد از آشنايي با اين آسيب ها مراحل بهبودي آغاز مي شود.

رفتار والدين منتقد شما باعث مي شود كه در بزرگسالي هم دائم از خودتان انتقاد كنيد.

اگر والدين سلطه گر و سمي داشتيد، آنها تمام تلاششان را كرده اند تا مستبدانه شما را تربيت كنند. اين رفتارهاي سمي والدين روح كودك را آزار مي دهد. اين كودك در بزرگسالي دچار انتقاد دائمي از خودش خواهد شد. رفتار والدين مثل يك صداي دورني  منتقد تا آخر عمر كودك همراه او خواهد ماند. اين صداي دروني باعث مي شود كودك ديروز و بزرگسال امروز هرگز نتواند از هيچ موفقيتي لذت ببرد. چون آن موفقيت در حد استانداردهاي عجيب و غريبي كه والدين سلطه گرش داشته اند نبوده!!

انتقاد كردن والدين از شما و تلاششان براي كنترل رفتار شما باعث مي شود نسبت به علت ناراحتي شما كور باشند. نهايتا شايد والدين زماني متوجه نادرستي رفتار خود شوند. ولي ناراحتي هاي سركوب شده كودك باعث فاجعه اي غير قابل برگشت مي شود.

مقاله مرتبط: مادر خودشيفته و دخترش

والدين سلطه گر يك روش براي نگاه كردن به مشكل دارند و هر موضوعي كه در چارچوب درك آنها نباشد را شديدا سركوب مي كنند. اين رفتار آنها باعث برانگيختن خشم در كودك مي شود، نهايتا اين خشم و احساسات منفي تا پايان عمر همراه اين فرد خواهد ماند.

در جواني ما به صورت ناخودآگاه نظرات خود را براساس نظرات والدينمان تنظيم مي كنيم. وقتي با والدين سمي بزرگ مي شويم ،واكنش هاي منفي آنها مي تواند باعث احساس طردشدگي، نااميدي و حتي افسردگي در وجود ما باشد.

والدين سلطه گر يك روش براي نگاه كردن به مشكل دارند و هر موضوعي كه در چارچوب درك آنها نباشد را شديدا سركوب مي كنند.
رفتار والدين سمي شما باعث شده در جواني هم دائم از خودتان انتقاد كنيد.

ساير پيامدهاي انتقادهاي مكرر والدين سمي

هرچه والدين منقدتر باشند با رفتارهايشان كودك را بيشتر از خودشان دور مي كنند. والدين سخت گير تر و منتقدتر كودكاني با عزت نفس پايين تر پرورش مي دهند.

وقتي كودك دائم مورد انتقاد والدين است،اين كودك نمي تواند نظم و انضباط شخصي و مسئوليت پذيري را دروني سازي كند. در حاليكه كودك براي رشد در بزرگسالي به اين خصوصيات نياز دارد. كودك عزت نفس خود را از دست مي دهد و دائم در حال پيگيري نسخه هاي والدين است.

انتقاد مكرر از كودك به او مي آموزد كه به ديگران اجازه قلدري بدهد. چون رفتار والدينش با او به او اين احساس را مي دهد. كودك فكر مي كند كه اين رفتارها از طرف بقيه هم حق او است!

انتقاد مكرر والدين به كودك اين احساس را مي دهد كه والدينش او را دوست ندارند و خانه محيط امني براي او نيست. اين احساسات ممكن است باعث فاجعه در آينده شود.

به عنوان والدين لازم است بدانيد كودك وقتي شما را به چالش مي كشد فقط در حال محافظت از احساسات نوشكوفاي خودش است. با رفتارهاي انتقادي تان آنها را از خود نرانيد. اين كار باعث مي شود كه آنها به مواد يا به دامن هر كسي كه ذره اي عشق نثارشان كند پناه ببرند،

بايد آنها را در آغوش بگيريد. تا كودكان درك كنند خانه امن ترين جاي دنياست. تا كودكان بدانند شما به عنوان والدين بدون قيد و شرط آنها را دوست داريد و آنها به اندازه كافي براي شما خوب هستند. هرگز به كودك خود حس ناكافي بودن ندهيد.

مقاله مرتبط: با آدم هاي بداخلاق چطور رفتار كنيم؟

احساس ناكافي بودن دائمي فرزندان والدين سمي و منتقد

وقتي به خاطر رفتارهاي والدين منتقد احساس مي كنيم دوست داشتني نيستيم يا احساس مي كنيم به اندازه كافي خوب نيستيم. از روابط يا فعاليت هايي كه با عزت نفس ما سر و كار دارند دوري مي كنيم در عوض به دنبال جايگزين هايي مي گرديم كه ما را نسبت به اين حس تلخ بي حس كند.

به عنوان بچه اي كه هرگز عشق را از طرف والدينش حس نكرده است رفتارهاي خودويرانگر انجام مي دهيم، بعضي ها ممكن است عمدي به خود آسيب برسانند، برخي ممكن است غرق در اعتياد شوند و برخي ممكن است كارهاي پرخطر بدون ترس از مرگ انجام دهند.

دليل اين رفتارها اين فكر اشتباه ناكافي بودن است كه در ذهن شما به عنوان يك كودك از طرف والدين نادان و منتقد كاشته شده است. وقتي حس كنيد ناكافي هستيد تلاش مي كنيد اين موجود ناكافي ( خودتان) را نابود كنيد. اين رفتارهاي از يك خلا بزرگ احساسي در وجودتان ناشي مي شود كه به خاطر رفتارهاي اشتباه والدين و محبت نكردنشان به شما شكل گرفته است.

عكس العمل هاي ما به عنوان كودكان آسيب ديده اغلب شبيه رفتار والدين مان  انفجاري است( چون تنها روشي است كه آموخته ايم) ما آنقدر غرق نياز به اثبات اين مي شويم كه آنها (والدينمان) اشتباه مي كنند كه زخم هاي عميقي كه آنها با رفتارشان بر پيكره ما وارد آورده اند را نمي بينيم. اين زخم ها اگر التيام پيدا نكنند مي توانند كل زندگي ما را متلاشي كنند و مي توانند فرصت ما براي شكوفايي پتانسيل هاي شخصيتي مان را از ما بگيرند.

عكس العمل هاي ما به عنوان كودكان آسيب ديده اغلب شبيه رفتار والدين مان  انفجاري است( چون تنها روشي است كه آموخته ايم)
فرزندان والدين سمي حس ناكافي بودن دائمي دارند.

طغيان در برابر والدين شكست مي خورد.

ممكن است بخواهيم در برابر والدين سمي خود عصيان كنيم تا دردي كه آنها با انتقادهايشان به روح و روان ما وارد كرده اند را كمتر حس كنيم و به آنها ثابت كنيم اشتباه مي كردند.  اما مهم نيست چقدر غرق در اعتياد يا غرق در روابط عشقي سطحي شويم اين حس بي كفايتي كه والدين در دوران كودكي به ذهن ما القا كرده اند از بين نمي رود. چون آنها در زمان كودكي كه ضعيف و ناتوان بوديم اين حس را به ما القا كرده اند و ما ناخودآگاه حس مي كنيم بايد از اين حس پيروي كنيم!

ممكن است اين طغيان در برابر والدين سمي در ابتدا حس خوبي به شما بدهد، حس كنيد داريد خود واقعي تان را پيدا مي كنيد ولي در واقع در بلند مدت اين طغيان بيشتر مخرب است تا مفيد.

بزرگ شدن با ديد منفي نسبت به خودتان مي تواند شما را در بزرگسالي به سمت نابودي سوق دهد. وقتي نوبت بازپس گيري قدرت از والدين سمي و منتقدتان مي رسد شورش هرگز كارساز نيست. تنها چيزي كه واقعا موثر است شناسايي زخم هايي است كه والدين نادانتان با رفتارشان در طول سالها به شما زده اند و بعد تلاش براي درمان اين زخم ها است. شما بايد اين مهارت را كسب كنيد كه در كدام نبردها بجنگيد و در كدام نبردها سلاح زمين بگذاريد.

مقاله مرتبط: آيا آدم هايي كه از ما سو استفاده كردند را ببخشيم؟

درمان انتقادهاي والدين سمي و نادان در بزرگسالي

خشمي كه ريشه در رفتارهاي نادانانه والدين سمي با ما در دوره كودكي دارد، در بزرگسالي عزت نفس ما را پايين مي آورد و به ما حس بي ارزشي مي دهد اما مي توانيم با يادگرفتن روش هاي زير بر اين خشم غلبه كنيم و اجازه ندهيم رفتارهاي دو نفر نادان كه اتفاقا به عنوان والدين سر راه زندگي ما قرار گرفته اند كل زندگي و آرامش دوره بزرگسالي ما را از بين ببرد.

1. دوره كودكي و والديني كه داشته ايد را بپذيريد.

همه ما به عنوان انسان سزاوار داشتن والدين مهربان گرم و صميمي هستيم ولي واقعيت زندگي اين نيست. واقعيت اين است كه برخي از آدمها والدين سرد دارند. راز واقعي براي شروع رهايي از زخم هاي دوران كودكي اين است كه والدين خود را بپذيريد. بپذيريد كه والدين شما جز آدم هايي هستند كه نمي توانند ابراز علاقه كنند. بپذيريد كه آنها توانايي پذيرفتن و دوست داشتن شما براي شخصيتي كه هستيد را ندارند. پس به جاي تلف كردن وقت خود براي شورش و طغيان در برابر والدين اين واقعيت ها را در مورد والدين خود بپذيريد. اين كار به شما اين قدرت را مي دهد كه بتوانيد خود را از سلطه آنها رها كنيد و حس ترس و شكستي را كه وقتي در كنار آنها هستيد تجربه مي كنيد از بين ببريد.

دوران كودكي شما اتفاق افتاده است و تمام شده است، نمي توان به عقب برگشت و آن را جبران كرد. هيچ فايده اي ندارد كه بقيه عمرتان را صرف فكر كردن و افسوس خوردن به خاطر دوران كودكي و ظلم هايي كه والدين نآكاه وسمي تان در حقتان كردند بكنيد. والدين شما هم قرار نيست بابت رفتارهاي سمي شان از شما عذرخواهي كنند و هيچ كسي هم اهميت نمي دهد شما بقيه عمرتان را با سوگ كودكي از رفته بگذرانيد.

اين موضوعات را بپذيريد و هر كاري مي توانيد براي رهايي از گذشته تلختان و فراموشي آن روزها انجام دهيد. اين را بدانيد كه هر كاري كه در گذشته به عنوان يك كودك انجام داديد مستحق آن رفتارها از سمت والدين نبوده ايد.

والدين سمي خود را با والدين خوب بقيه مقايسه نكنيد. دائم از خودتان نپرسيد چرا والدين بقيه بي قيد و شرط دوستشان دارند ولي والدين شما اينطور نبودند. اين مقايسه فقط به شما حس قرباني بودن  و حسادت مي دهد و اين احساسي نيست كه شما الان براي بهبودي از آن دوران تاريك زندگيتان لازم داشته باشيد.

2. “بايدهايي” كه به اشتباه توسط والدين سمي به شما القا شده اند را كشف كنيد.

بايدها اصول پايه زندگي ما هستند. اين بايدها را در مدرسه و جامعه ياد مي گيريم. اين بايدها رفتار ما را شكل مي دهند. وقتي نگاه دقيقتري به اين بايدها كه در دوران كودكي توسط والدين سمي در ذهن ما قرار داده شده است. اغلب متوجه مي شويد آنها رفتار درست در جامعه را ياد شما نداده اند بلكه يك قاشق سم به روح شما اضافه كرده اند كه عزت نفس شما را از شما گرفته است. اين بايدها را بازنگري كنيد و آنها را تصحيح كنيد.

والدين سمي بچه هاي خود را با احساس بدهي بزرگ مي كنند، همواره در تلاش هستند كه در ذهن كودك اين حس عذاب وجدان را بكارند كه مديون شان هستيد و بايد سپاسگزار رفتارهاي سمي آنها باشيد.  اما شما الان بزرگسال هستيد. يك بزرگسال هيچ چيز به بزرگسال ديگري بدهكار نيست. اگر  والدين سمي داريد كه دائم باعث مي شود شما احساس بدي نسبت به خودتان داشته باشيد همين الان اين احساسات را متوقف كنيد.

وقتي به خاطر رفتارهاي والدين منتقد احساس مي كنيم دوست داشتني نيستيم يا احساس مي كنيم به اندازه كافي خوب نيستيم. از روابط يا فعاليت هايي كه با عزت نفس ما سر و كار دارند دوري مي كنيم
والدين سمي رفتار درست در جامعه را به شما ياد نداده اند.

3.شما هم حق داريد دوست داشته شويد و به شما احترام بگذارند.

انتقاد مي تواند در زمان و مكان مناسب مفيد هم باشد ولي چيزي كه بيش از انتقاد به آن نياز داريم عشق و احترام است. فرار از غل و زنجير والدين سمي مان با دوست داشتن بي قيد و شرط خودمان شروع مي شود.  بهترين واكنشي كه مي توانيد در برابر مراقبان سمي و سرد خود داشته باشيد اين است كه خودتان را دوست داشته باشيد.

ما به عنوان انسان هايي كه در اين سياره زندگي مي كنيم حق داريم دوست داشته شويم. اما اين عشق را زماني دريافت مي كنيم كه در محيطي پر از سخاوت و احترام باشيم. بايد خودمان را در محيطي كه سخاوت و احترام در آن وجود دارد احاطه كنيم. وقتي خودمان را در محيطي كه در آن سخاوت و احترام موج مي زند قرار مي دهد در وجود ما هم اين صفات خوب رشد مي كنند، براي رشد اين صفات در وجودمان بايد هر موجودي را كه  اين دو صفت را ندارد از زندگيمان كنار بگذاريم.

بخشي از درك اينكه شما لايق عشق و احترام هستيد، درك اين نكته است كه هر كسي را كه اين دو صفت را در برابر شما نشان نمي دهد رها كنيد. والدين سمي رسيدن شما را به اين دو صفت سخت تر مي كنند ولي كسي كه تصميم مي گيرد خودش را در گذشته گير بي اندازد يا به سمت جلو حركت كند شما هستيد. خودتان را درگذشته و ظلم هايي كه در حق تان شده است گير نيندازند، گذشته را رها كنيد و دنبال آدم هايي باشيد كه به شما حس احترام و علاقه مي دهند.

4.الگوهاي رفتاري اشتباه را بشناسيد و از تكرار الگوها جلوگيري كنيد.

وقتي با والدين سمي و منتقد بزرگ مي شويم، ممكن است در بزرگسالي هم جذب همين تيپ آدم هاي سمي شويم و با اين تيپ ها وارد ارتباط عاشقانه شويم! البته كه دلايل زيادي براي اين انتخاب هاي اشتباه وجود دارد. ما به دنبال گرما و عشقي هستيم كه در دوران كودكي دريافت نكرده ايم. وقتي اين حس  توسط والدين سمي در ما به وجود مي آيد كه دوست داشتني نيستيم يا خوب نيسيتم، دنبال الگو و روابط مخرب سمي و آشنايي مي رويم كه به اندازه والدين سمي مان برايمان مضر هستند. ما به دنبال دريافت احساسي از ديگران هستيم كه از والدين خود دريافت نكرده ايم ولي در واقع بايد دنبال دريافت اين احساس از دنياي درون خود باشيم. بايد ياد بگيريد الگوها را بشناسيد و آنها را بشكنيد.

زندگي با احساس رنجش و طرد شدگي باعث مي شود دست به انتخاب هاي اشتباه و تكرار الگوهاي روابط اشتباهي كه والدين سمي در ذهن ما كاشته اند بزنيم. بايد ياد بگيريم ضمير ناخودآگاه زخمي خود را كنترل كنيم و به جاي انتخاب هاي ناخودآگاه كه نتيجه سالها رنجش از والدين سمي است آگاهانه افراد را انتخاب كنيم. بهبودي ضمير ناخودآگاه شما ممكن است كمي دردناك باشد ولي ارزشش را دارد كه الگوهاي رفتاري اشتباه را بشناسيد و از تكرار آنها به صورت هوشمندانه جلوگيري كنيد.

محيط هاي سمي نه تنها براي روح ما بلكه براي مغز ما هم خطرناك هستند
محيط هاي سمي نه تنها براي روح ما بلكه براي مغز ما هم خطرناك هستند.

5.شروع به خود سازي كنيد.

محیط های سمی نه تنها برای روح ما، بلکه برای مغز ما نیز سمی هستند. مغز انسان به راحتی سازگار می شود  این بدان معناست که وقتی با محیط های منفی یا مسموم نیز مواجه می شود، مغز سازگار می شود. در یک محیط سمی، مغز انسان در واقع “خاموش” می شود تا تا آنجا که می تواند از خود محافظت کند. این در واقع عملکرد شناختی شما را مختل می کند و تولید نورون ها را کند می کند و شما را در برابر افسردگی، اضطراب و حتی کاهش نشاط، حافظه و عملکرد سیستم ایمنی آسیب پذیر می کند.

بهبودي از رفتار پدر و مادر منتقد سمي اغلب مي تواند با تصميم به تغيير يك عمر پيام منفي شنيدن باشد. رفتاري كه آنها با شما داشتند مي تواند باعث شود كه احساس پوچي و تنهايي كنيد. اما انجام خودسازي توسط ما به جاي تلاش براي تغيير آنها مي تواند تاثيرات رفتارهاي سمي اين افراد ناآگاه را از زندگيمان حذف كند. اين خودسازي يعني بدانيد كه  گاهي اوقات والدين شما انسان هايي شكسته بودند. بعد از قبول واقعيت ها در برابر اين افراد به عنوان والدين مي توانيد قلب خود را به روي دوست داشتن ديگران باز كنيد و از اثرات سمي رفتار آنها والدينتان رها شويد. اين كار سخت است اما غير ممكن نيست.

عشق و مهرباني را نسبت به خود تمرين كنيد، غذاي سالم بخوريد مراقبت از بدن خود را ياد بگيريد. ياد بگيريد خودتان را از عمق قلبتان دوست داشته باشيد. براي اينكه احساس خوبي داشته باشيد نياز به علاقه ديگران نداريد همين كه خودتان خودتان را دوست داشته باشيد كافي است.

با خودتان در مورد اينكه چه كسي هستيد صادق باشيد.
با خودتان در مورد اينكه چه كسي هستيد صادق باشيد

6. با خودتان در مورد اينكه چه كسي هستيد صادق باشيد.

اولين تصور ما از شخصيت خودمان در خانواده و از رفتار والدين شكل مي گيرد. هر چه زودتر متوجه شويد كه شخصيتي كه والدين  سمي براي شما ساخته اند ممكن است فرسنگ ها با خود واقعي شما فاصله داشته باشد زودتر مي توانيد خود واقعي تان را پيدا كنيد و با آن زندگي كنيد. با خودتان صادق باشيد،  با وجود تصورات اشتباهي كه والدين در ذهنتان ساخته اند، خود واقعي تان را پيدا كنيد. زماني مي توانيد يك زندگي قابل زيستن براي خودتان بسازيد كه خود واقعيتان را بشناسيد.

7. مرزهاي خود را براي ارتباط با كساني كه به شما احترام نمي گذارند مشخص كنيد.

آنقدر براي خود احترام قائل باشيد كه براي ارتباط با كساني كه به روح شما آسيب رسانده اند، مرز مشخص كنيد. هر كاري كه لازم است براي مراقبت از خودتان انجام دهيد ارزش خود را با نگهداري از روح و جسم خودتان بالا ببريد. اجازه ندهيد ديگران كارهايي را كه نمي خواهيد انجام دهيد را به زور به شما تحميل كنند. احساساتي كه باعث ناراحتي شما مي شوند را بپذيريد و افرادي كه باعث اين احساسات مي شوند را بشناسيد. يادگرفتن دوست داشتن خود نياز به زمان و تلاش دارد. اما بدانيد كه اين يك كار سخت ولي ارزشمند است. به عنوان يك انسان زنده در روي زمين شما ارزشمند هستيد و بايد براي شادي خود تلاش كنيد. تنها وقتي ديگران مي توانند اين موضوع را انكار كنند كه شما به آنها اجازه اين كار را بدهيد.

نتيجه گيري

رهايي از رفتارهاي سمي والدين منتقد بسيار سخت است، اما غير ممكن نيست. مي توانيم احترام و آرامش را پيدا كنيم.  وقتي ارتباط با والدين تان بيشتر از آنكه سودمند باشد مضر است ياد بگيريد كه حد و مرز اين ارتباط را مشخص كنيد. ياد بگيريد آن كودك شكسته درونتان را دوست داشته باشيد. وقتي ياد گرفتيد كه ارزش تمام مهرباني دنيا را داريد ياد مي گيريد كه از گذشته جدا شويد و زندگي واقعي خودتان را با روح زيبايي كه يافتيد شروع مي كنيد.

مطلب پیشنهادی

رفتار بد دخترانه

رفتار هاي بدي كه يك دختر انجام مي دهد و چطور از انجام آنها دست برداريم.

آیا تا به حال با دختری به یک قرار شام رفته اید و او با …

چطور عاشق بهتري باشيم

چگونه عاشق بهتری شویم

چه در رختخواب باشد چه بیرون، یک ازدواج جدید یا یک ازدواج قدیمی، همه می …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *