نشانه هايي كه خانواده ما به ما اهميت نمي دهد و راه حل
ممكن است در خانواده اي به دنيا آمده باشيد كه به شما اهميت ندهند

نشانه هایی که خانواده تان به شما اهمیت نمی دهند و راه حل.

آیا رفتار خانواده‌تان باعث شده است که فکر کنید آیا آنها اصلاً به شما اهمیت می‌دهند یا خیر؟ احساس “گوسفند سیاه” خانواده می تواند بسیار دردناک باشد. به خصوص اگر دلیل آن را درک نکنید. اما همچنان می توانید برای بهبود وضعیت خود قدم بردارید. در این مقاله، همه نشانه‌هایی را که نشان می‌دهند خانواده‌تان آنطور که می‌خواهید به شما اهمیت نمی‌دهند را پوشش می‌دهیم. ما همچنین به شما کمک می‌کنیم تا بفهمید چگونه با اعضای مشکل‌ساز خانواده برخورد کنید. سلامتی خود را در اولویت قرار دهید. چه خردسالی باشید که هنوز با آنها زندگی می‌کنید. چه بزرگسالی که ممکن است از خانه نقل مکان کرده باشید یا نه.

چیزهایی که باید بدانید

• اگر خانواده‌تان به شما اهمیتی نمی‌دهند، ممکن است تلاشی برای تماس با شما نکنند—حتی زمانی که اخبار مهم خانوادگی وجود دارد.

• خانواده شما ممکن است برای کمک به شما تکیه کنند اما در عوض کاملاً غیر قابل اعتماد باشند. آنها همچنین ممکن است اغلب شما را مورد انتقاد قرار دهند یا زمانی که اوضاع اشتباه می شود شما را سرزنش کنند.

• با تعیین حد و مرز و امتناع از بازی با قربانی با اعضای سمی خانواده برخورد کنید. بگذارید بدانند کدام رفتارها را در آینده تحمل نخواهید کرد.

همه آدم ها آنقدر خوش شانس نيستند كه در خانواده اي به دنيا بيايند كه به آنها اهمیت مي دهد.

نشانه هایی که خانواده شما به شما اهمیت نمی دهند

1.آنها هرگز با شما تماس نمی گیرند و شما همیشه کسی هستید که می توانید تماس بگیرید.

همه خانواده ها سبک های ارتباطی متفاوتی دارند و سطح ارتباط شما با یکی از اعضای خانواده به شدت به رابطه شما بستگی دارد. به عبارت دیگر، صحبت کردن یک بار در هفته با برخی از اقوام و هر چند  وقت یک بار، بسیار طبیعی است

اگر خانواده شما هرگز و هرگز با شما تماس نگرفته اند، ممکن است نشانه بی توجهی آنها باشد.

هنگامی که با آنها تماس می گیرید، به نگرش آنها نیز فکر کنید. آیا به نظر می رسد آنها آزرده خاطر هستند، حتی یک تماس تلفنی کوتاه نیز باعث ناراحتی می شود؟ آیا آنها تنها پس از چند دقیقه بهانه می آورند و ادعا می کنند که کار دیگری دارند؟

• اگر هیچ تلاشی برای تماس با شما انجام ندهند. زمانی که شما با شما تماس برقرار می کنید. از ارتباط با شما اجتناب می کنند، ممکن است یک پرچم قرمز دیگر باشد.

2.آنها از شما كمك مي خواهند اما هرگز به شما كمك نمي كنند.

آیا خانواده شما عمدتاً وقتی چیزی می خواهند با شما تماس می گیرند؟ اگر خانواده ای دارید که آنطور که باید به شما اهمیت نمی دهد. ممکن است متوجه شوید که آنها فقط با شرایط خود برای شما وقت می گذارند و هرگز با شرايط شما وقت نمی گذارند. آنها ممکن است درخواست لطف کنند. از کار یدی گرفته تا پول، اما به ندرت از تلاش های شما تشکر می کنند یا به هر طریقی لطف می کنند.

• همچنین ممکن است متوجه شوید که نمی توانید برای کمک به آنها نیز تکیه کنید. آنها ممکن است از شما انتظار داشته باشند. که وقتی به چیزی نیاز دارند همه چیز را رها کنید. اما زمانی که شما نیاز به لطف دارید، تمایلی به انجام همین کار نداشته باشید.

3.آنها نیازهای شما را نادیده می گیرند و دائماً شما را ناامید می کنند.

یک خانواده دلسوز باید اطمینان حاصل کند که نیازهای شما برآورده می شود. چه به این معنی باشد که شما را به دندانپزشک ببرند یا اطمینان حاصل کنند که وقتی از مدرسه به خانه می روید. غذا در یخچال وجود دارد تا آن را بخورید. از سوی دیگر، اگر آنها همیشه شما را رها می کنند. شما را ناامید می کنند. ممکن است به این معنی باشد که آنها نیازهای شما را آنطور که باید اولویت بندی نمی کنند.

• برای مثال، ممکن است روز تولد شما را به خاطر نیاورند.

• ممکن است اعضای خانواده که با بی توجهی به نیازهای شما شما را ناامید می کنند. متوجه مضر بودن اعمالشان نشوند. یا ممکن است بهترین را براي شما در دل نداشته باشند.

4.آن‌ها شما را به رویدادهای خانوادگی دعوت نمی‌کنند.

 برخی از خانواده‌ها رویدادهایی را برگزار می‌کنند که انتظار می‌رود همه اقوام در آن شرکت کنند – رویدادهایی مانند تولد، تعطیلات، عروسی، و غیره. آیا خانواده‌تان به‌طور ناگهانی از شما  دعوت نمي كنند؟ اگر آنها به دعوت دیگران ادامه دهند، اما از شما دعوت نکنند (و حتی دلیل آن را توضیح ندهند)، به دليل اهميت ندادن به شماست.

5.آنها به صورت و پشت سر شما چیزهای زننده ای در مورد شما می گویند.

 وقتی یکی از اعضای خانواده هیچ نگرانی در مورد احساسات شما ندارد. حتی ممکن است به دیگران بدگویی کند. خواه شما آن را بشنوید یا نه. زمانی که شما آنجا نیستید، ممکن است درباره شما شایعات بسازند. یا همان لحظه پیش بروند و جزئیات خصوصی زندگی شما (از جمله داستان های شرم آور یا ناراحت کننده) را در حالی که هنوز حضور دارید به اشتراک بگذارند.

• علاوه بر این، اگر از آنها بخواهید اینطور در مورد شما صحبت نکنند. ممکن است به سادگی به شما بگویند که بیش از حد حساس هستید. یا از شما بپرسند که چرا نمی توانید فقط یک شوخی را تحمل کنید.

• اگر آنها برای بدگویی به شما عذرخواهی کنند، ممکن است باز هم غیر صادقانه به نظر برسد. به عنوان مثال، آنها ممکن است بگویند، “متاسفم که چنین احساسی دارید”، به جای اینکه واقعاً به آنچه انجام داده اند مالکیت داشته باشند.

6. شما آخرین فردی هستید که از اخبار مهم در خانواده مطلع می شوید.

چه کسی در حال بچه دار شدن باشد یا یکی از بستگانش فوت کند. گاهی اوقات اتفاقاتی می افتد که برای همه اعضای خانواده مهم است. آیا به موقع از اخبار مهم مطلع می شوید یا معمولاً آخرین نفری هستید که می دانید؟ اگر خانواده‌تان نتوانند اخبار مهمی را به شما بگویند، به راحتی می‌تواند باعث شود که احساس کنید به شما اهمیتی نمی‌دهند.

• ممکن است در نهایت اخبار را به طور غیرمستقیم – از طریق یک پست فیس بوک یا یکی از دوستان خانواده – به جای یکی از اعضای خانواده کشف کنید. این همچنین نشان می دهد که شما به خوبی در جریان نیستید.

آنها وعده های خود را می شکنند، اغلب در آخرین لحظات. از طرف دیگر، آیا آنها چیزی به شما قول می دهند – و بعد از اتمام کار، این وعده را زیر پا می گذارند؟ اگر آنها از انجام تعهدات خود در قبال شما امتناع کنند، ممکن است به این معنی باشد که آنها برای رابطه شما ارزشی قائل نیستند.

• به یاد داشته باشید: زندگی اتفاق می افتد. طبیعی است که کسی هر از گاهی حتی یکی از اعضای خانواده برنامه با شما را لغو کند – اما اگر هر بار که برنامه ریزی می کنید این اتفاق می افتد، ممکن است عمدا این کار را انجام دهد.

• همچنین ممکن است متوجه شوید که وعده های آنها شرایطی دارد. به عنوان مثال، اگر چمن را برای آنها زدید، ممکن است ادعا کنند که شما کار خوبی انجام نداده اید، بنابراین مجبور نیستند به شما پول بدهند – اما در واقع، آنها نمی خواهند به قول خود عمل کنند.

8. شما به اندازه کافی احساس خوبی ندارند زیرا آنها به شدت از شما انتقاد می کنند.

خانواده ای که ممکن است به شما اهمیت ندهند به جای تمجید از شما به دنبال راه هایی برای کوچک شمردن دستاوردهای شما خواهند بود و باعث می شوند احساس کنید هیچ کاری انجام نمی دهید آنها را وادار نمی کند. به شما افتخار می کنم آنها حتی ممکن است مرتباً از شما انتقاد کنند، تا جایی که هر چه می گویند قضاوت کننده و منفی باشد.

• یک خانواده انتقادی می تواند در مورد هر چیزی از لباس شما گرفته تا تزئینات خانه شما اظهار نظر کند.

• حتی ممکن است متوجه شوید که قبل از صحبت آنها آماده می شوید زیرا انتظار چیزی منفی دارید یا وقت گذرانی با آنها را به تعویق می اندازید زیرا می دانید که آنها چیزی برای انتقاد پیدا خواهند کرد.

9.آنها هرگز در مورد زندگی یا وضعیت شما نمی پرسند.

وقتی در اطراف خانواده خود هستید، آیا آنها هرگز به شما علاقه نشان می دهند؟ بستگانی که به آنها اهمیت می دهند از شما می پرسند که چگونه کار می کنید، چه کاری انجام می دهید و حتی به دنبال آن می گردند

به روز رسانی در مورد شغل، شریک زندگی خود، و غیره. ممکن است مشکلی پیش بیاید اگر خانواده‌تان هرگز از شما درباره خودتان سؤال نکنند و در عوض فقط در مورد خودشان صحبت کنند.

• افراد به طور طبیعی راحت‌تر می‌توانند در مورد خودشان صحبت کنند، بنابراین اگر چند وجهی با اعضای خانواده صحبت می‌کنید، این موضوع را اشتباه نگیرید.

• با این حال، اگر آنها به طور مکرر هر بار که آنها را می بینید، هیچ علاقه ای به زندگی شما نشان نمی دهند، این می تواند نشانه ای از بی تفاوتی آنها باشد.

10.آن‌ها شما را جدی نمی‌گیرند یا نظراتتان را در نظر نمی‌گیرند.

 آیا سعی می‌کنید مشکلی که شما را آزار می‌دهد به آن‌ها بگویید، فقط برای اینکه آن‌ها از آن چشم پوشی کنند یا به شما بگویند که بیش از حد واکنش نشان می‌دهید؟ یا این احساس می‌شود که آنها با تک تک نظرات شما مخالفت می‌کنند؟ اگر خانواده‌تان اهمیتی نمی‌دهند، ممکن است سعی کنند نظرات شما را تضعیف کنند و نگرانی‌های شما را مسخره کنند تا شما را بی‌اهمیت کنند.

• به عنوان مثال، پس از گفتن چیزی ناراحت کننده به یکی از اعضای خانواده، ممکن است بگویند: «به نظر شما این بد است؟ خواهش می کنم،» و سپس در عوض مشکلات خود را بیان کنند.

• به طور مشابه، ممکن است به شما بگویند که در مورد همه چیز، از دیدگاه های سیاسی گرفته تا فیلم مورد علاقه تان، اشتباه می کنید، تا شما را نسبت به خودتان مطمئن نکنند.

• بعلاوه، اگر به آنها بگویید که چگونه بی توجهی آنها به شما آسیب می رساند، ممکن است فقط به شما بخندند یا کاملاً نادیده گرفته شوند.

11.آنها به مرزهای شما احترام نمی گذارند و به حریم خصوصی شما تجاوز می کنند.

 وقتی خانواده ای به مرزهای شما احترام نمی گذارد، این می تواند به معنای هر چیزی باشد، از آمدن کاملاً بدون اطلاع به محل كار شما گرفته تا خواندن ایمیل های شما یا رفتن به اتاق شما بدون در زدن. اساساً، اگر کارهایی را انجام دهند که حتی پس از اینکه به آنها گفته اید دست از کار بکشید، باعث ناراحتی شما می شود، مرزها را زیر پا می گذارند.

• اگر آنها واقعاً هیچ نگرانی برای شما ندارند، احتمالاً متوجه نمی شوند که چرا شما از عدم محدودیت آنها ناراحت هستید.

• حتی ممکن است بگویند که شما بیش از حد دراماتیک هستید یا اینکه نباید رازهایی را از آنها پنهان کنید (حتی اگر فقط به دنبال زندگی خود هستید) اگر با آنها روبرو شوید.

12. شما برای هر اشتباهی سرزنش می‌شوید.

وقتی اتفاقی می‌افتد، آیا شما قربانی خانواده هستید حتی اگر کاملاً خارج از کنترل شما باشد؟ چه منطق آنها منطقی باشد یا نه، خانواده ای که برای شما آنطور که باید ارزش قائل نیستند، ممکن است تمام تقصیر مشکلات خود را به گردن شما بیاندازند، صرفاً به این دلیل که ساده تر از رسیدگی مستقیم به مشکلات آنها است.

13. آنها شادی شما را تضعیف می کنند و موفقیت شما را خراب می کنند.

آیا احساس می کنید خانواده شما بهانه ای برای بدتر کردن یک روز خوب پیدا می کنند؟ آنها ممکن است همیشه چیزی برای شکایت یا انتقاد پیدا کنند، زمانی که شما خبرهای خوبی دارید تا باد را از بادبانتان بیرون کنید. اگر در آستانه موفقیت بزرگ هستید، حتی ممکن است با امتناع از کمک به شما در مواقعی که به آن نیاز دارید، شما را خراب کنند.

• برای مثال، اگر از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اید و به خود افتخار می‌کنید (همانطور که باید!)، ممکن است شکایت کنند که شما باید در رشته دیگری تحصیل می‌کردید، یا اینکه مدرک شما ارزش آنقدر پول نداشت.

• اگر می‌خواهید شغل رویایی‌تان را شروع کنید، ممکن است سعی کنند با موافقت با سوار کردن شما به محل کار و سپس ضمانت در آخرین لحظه به شما خرابکاری کنند تا در روز اول تاخیر داشته باشید.

14.آنها سعی می کنند رفتار شما را کنترل کنند و شما را وادار به انجام آنچه می خواهند بکنند.

اگر با خانواده خود زندگی می کنید، ممکن است سیاست “زیر سقف ما زندگی کنید، طبق قوانین ما زندگی کنید” را برای کنترل شما اتخاذ کنند، و اگر شما با شما رفتاری بی سر و صدا داشته باشید. ابراز هرگونه ناراحتی از سوی دیگر، اگر با آن‌ها زندگی نمی‌کنید، ممکن است سعی کنند شما را از راه دور به انجام کاری که می‌خواهند سوق دهند و از لحظه‌ای که به نظر می‌رسد دستکاری‌شان کارساز نیست، ناراحت شوند.

• متأسفانه، خانواده ای که سعی می کند شما را کنترل کند، ممکن است آنقدر خم شود که اگر به نظر می رسد مقاومت می کنید، شما را تهدید کند. برای مثال ممکن است تهدید کنند که از حمایت مالی شما دست بردارند.

• آنها همچنین ممکن است سعی کنند به عنوان بخشی از دستکاری خود، شما را بازي دهند.که اساساً به این معنی است که با شما بد رفتار می کنند و سپس اصرار می کنند که آنها واقعاً کاری انجام نداده اند و شما در حال ساختن چیزهایی هستید.

• بازي داده شدن توسط خانواده می تواند باعث شود فرد فکر کند که “دیوانه” یا غیرمنطقی است، حتی زمانی که فقط از خود دفاع می کند، زیرا شخص (یا افرادی) که او را بازي مي دهند، دیدگاه او را تحریف کرده و تضعیف می کند.

مقاله مرتبط: 15 علامت هشدار دهنده که شما خود را با افراد سمی احاطه کرده اید

15.از اینکه خود واقعی خود در اطراف آنها هستید احساس ناامنی می کنید.

آیا احساس می کنید که اگر خانواده شما واقعاً شخصيت شما را بدانند شما را طرد می کنند؟ اغلب، اگر خانواده‌ای نتوانند نسخه‌ای از شما را که تصور می‌کردند کنار بگذارند، وقتی سعی می‌کنید شخص خودتان باشید، عصبانی می‌شوند.

• «خودت بودن» می‌تواند به معنای هر چیزی باشد، از تمایل به تحصیل هنر در کالج، زمانی که می‌خواهند شما در رشته تجارت تحصیل کنید تا تغيير جنسيت دادن و انتخاب نامی که مناسب‌تر باشد.

• خانواده ای که شما را آن گونه که هستید نمی پذیرد، ممکن است در صورت ادامه تحصیل در رشته هنر، از حمایت شما امتناع کند، یا همچنان نام شما را از بین ببرد (با استفاده از نام قبلی) حتی اگر نام جدیدی را که برای خود انتخاب کرده اید به آنها گفته باشید.

چرا خانواده شما بی توجه به نظر می رسد

1.ممکن است سبک ارتباطی آن‌ها با شما تضاد داشته باشد.

حتی وقتی خانواده‌ای تعدادی از نشانه‌های بالا را نشان می‌دهد، به‌طور خودکار به این معنا نیست که به شما اهمیتی نمی‌دهند. ارتباط آسان نیست؛ اگر سبک ارتباطی یکدیگر را درک نکنید، ممکن است مشکلاتی پیش بیاید. ممکن است خانواده‌تان به شما نشان دهند که به روش خودشان اهمیت می‌دهند، اما از آنجایی که شما به گونه‌ای متفاوت ارتباط برقرار می‌کنید، ممکن است سیگنال‌های آنها را دریافت نکنید.

​• برای مثال، یکی از والدین انتقادی ممکن است بگوید: “کاش نمرات بهتری می گرفتی” در حالی که منظور آنها این است: “من فقط بهترین ها را برای شما می خواهم.”

• این آسیبی که کلمات انتقادی آنها می تواند وارد کند توجیه نمی کند، اما به این معنی است که می توانید قبل از اینکه فرض کنید برایشان اهمیتی ندارد، با آنها کار کنید.

2.شما و خانواده‌تان ممکن است افراد بسیار متفاوتی باشید.

گاهی اوقات، افراد با شخصیت‌های متفاوت آن‌طور که می‌خواهند با هم کنار نمی‌آیند – و این ممکن است در مورد شما و خانواده‌تان صادق باشد. باز هم، این لزوما به این معنی نیست که آنها اهمیتی نمی دهند. آنها ممکن است درک نکنند که چگونه با شما، سبک زندگی یا چیزهایی که دوست دارید ارتباط برقرار کنند، و ممکن است رابطه شما به این دلیل آسیب ببیند.

• به عنوان مثال، اگر گرایش های سیاسی متفاوتی دارید، می تواند بین شما گسست ایجاد کند و خانواده تان را در مورد نحوه ارتباط با شما ناامید کند.

• باز هم، داشتن شخصیت های متفاوت رفتار مضر را توجیه نمی کند. احساسات شما نسبت به خانواده معتبر است. با این حال، دانستن این موضوع می تواند به شما کمک کند تا بهترین راه را برای پیشبرد، با یا بدون خانواده خود بیابید.

3.آنها ممکن است با مسائلی دست و پنجه نرم کنند که هیچ ربطی به شما ندارند.

 چه با مشکلات مالی، اعتیاد، یا مشکل دیگری خارج از کنترل شما دست و پنجه نرم کنند، سختی ها باعث می شود اعضای خانواده شما نتوانند آنطور که باید از شما حمایت کنند. آنها ممکن است همچنان به نوعی اهمیت دهند، اما همچنین ممکن است آنقدر درگیر مشکلات خود باشند که در نتیجه رابطه شما بدتر شود.

• به خاطر داشته باشید که این مسائل – و واکنش خانواده شما به آنها – به هیچ وجه تقصیر شما نیست.

4.آنها ممکن است خودمحور باشند یا حتی تمایلات خودشیفتگی داشته باشند.

در برخی موارد، اعضای خانواده واقعاً آنقدر خودمحور هستند که به خود (یا افراد خاص) بیشتر از شما اهمیت می دهند. برای مثال، وقتی با یک خودشیفته سروکار دارید، گاهی متوجه می‌شوید که با برخی از اعضای خانواده با بی‌احترامی و بی‌تفاوتی رفتار می‌کنند در حالی که به نظر می‌رسد برای دیگران ارزش قائل هستند.

• حتی ممکن است متوجه شوید که یکی از اعضای خانواده کنترل کننده و بازي دهنده است، در حالی که بقیه از آنها پیروی می کنند – حتی اگر آنها به شما اهمیت می دهند اما از نشان دادن آن خیلی می ترسند.

رسیدگی به اعضای مشکل ساز خانواده

1.احساسات خود را بدون مقایسه خانواده خود با دیگران بپذیرید.

 همانقدر که ممکن است آرزو کنید همه چیز متفاوت باشد، نمی‌توانید رفتار خانواده‌تان با شما و احساسی که در شما ایجاد می‌کند را نادیده بگیرید. انکار احساسات خود یا اینکه آرزو کنید خانواده شما مانند خانواده های دیگر باشند، اوضاع را تغییر نمی دهد – این فقط باعث می شود احساس بدتری داشته باشید. در عوض شرایط خود را بپذیرید تا به موقع شفا پیدا کنید و به جلو حرکت کنید.

• همچنین مهم است که اقدامات مخرب خانواده خود را بپذیرید. شناخت آنها اولین گام برای در نهایت فاصله گرفتن و فرار از رفتار سمی است.

2.به اندازه‌ای که احساس می‌کنید سزاوار خانواده‌تان است، وقت و انرژی بگذارید.

 قبل از شروع گفتگو با خانواده یا تلاش برای ایجاد تغییراتی در رابطه‌تان با آن‌ها، دقیقاً تصمیم بگیرید که این رابطه چقدر برای شما ارزش زمان و تلاش دارد. ممکن است تصمیم بگیرید که می‌خواهید انرژی و تلاش زیادی برای ایجاد رابطه سالم‌تر با آنها به کار ببندید – اما اگر مایل به انجام این کار نیستید، بهتر است همین الان بدانید.

• اگر تصمیم دارید انرژی خود را صرف ترمیم پل ها با خانواده خود کنید، به یاد داشته باشید که می توانید دست خود را دراز کنید، اما آنها همچنان باید تصمیم بگیرند که آن را بگیرند.

• از طرف دیگر، ممکن است تصمیم بگیرید که رابطه شما با خانواده ارزش زمان و انرژی بیشتری ندارد و این نیز اشکالی ندارد. اگر اینطور است، ممکن است زمان آن رسیده باشد که با آنها ارتباط کم داشته باشید یا ارتباط خود را به طور کامل قطع کنید.

3.به اعضای خانواده خود بگویید که رفتار آنها چه احساسی در شما ایجاد می کند.

 قبل از اینکه آنها را به طور کامل از قلم بیاندازید، ممکن است به خانواده خود بگویید که چه احساسی دارید. اگر احساس می‌کنید که قطع رابطه امن‌تر است، مطمئناً موظف به انجام این کار نیستید، اما اگر می‌خواهید، سعی کنید به آن‌ها کمک کنید تا ببینند رفتارشان چقدر برای شما مضر است. دانستن اینکه رفتار آنها سمی است ممکن است خانواده شما را تشویق کند تا تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنند.

• به عنوان مثال، اگر احساس می‌کنید از طرف خانواده‌تان طرد شده‌اید، به آن‌ها بگویید، ممکن است چیزی شبیه این بگویید: «وقتی من آخرین نفری بودم که از موضوع عمه مطلع شدم، احساس ناراحتی کردم.”

• سعی کنید چیزها را خنثی نگه دارید نه اینکه مستقیماً آنها را برای هر چیزی سرزنش کنید. برای کمک به ایجاد یک مکالمه باز، از جملات «من» استفاده کنید که بر احساسات شما تمرکز دارد تا اعمال آنها.

4.مرزهای سالمی را برای خانواده خود تعیین کنید و آنها را رعایت کنید.

بین رفتاری که قابل قبول است و رفتاری که تحمل نمی کنید مرزهای روشنی ایجاد کنید. به خانواده خود بگویید که دیگر اجازه نخواهید داد شما را قربانی کنند و دیگر هیچ رفتار بدی را از آنها نخواهید پذیرفت. سپس، آن مرزها را اجرا کنید. اگر آنها به رفتار خود ادامه می دهند، عواقب خود را دنبال کنید، خواه این به معنای فاصله گرفتن از خود یا دور شدن کامل باشد.

• برای مثال، ممکن است بگویید: «من با بازدیدهای ناگهانی از آپارتمانم بدون هیچ هشداری مشکلی ندارم. لطفاً زودتر تماس بگیرید و حداقل چند ساعت به من فرصت دهید، وگرنه در را پاسخ نمی‌دهم.»

• از سوی دیگر، اگر احساس می‌کنید از طرف خانواده‌تان طرد شده‌اید، می‌توانید چیزی شبیه این بگویید: «لطفاً به من بگویید چه زمانی یک رویداد خانوادگی وجود دارد، حتی اگر فکر می‌کنید من برای رفتن خیلی شلوغ خواهم بود. ترجیح می‌دهم در مورد آن بدانم و در صورت امکان سعی کنم آن را عملی کنم.»

• با امتناع از اینکه قربانی مسمومیت خانواده خود باشید، اساساً قدرتی را که آنها بر شما دارند از بین می برید. آنها هنوز هم می توانند رفتار کنند و بد رفتار کنند، اما شما مجبور نیستید آنجا بنشینید و آن را تحمل کنید.

5.ابتکار عمل به خرج دهید و رابطه ای را که می خواهید با آن ها داشته باشید ایجاد کنید.

اگر احساس می کنید چیزی در روابط خانوادگی شما کم است – چه تماس زیادی بین شما وجود نداشته باشد یا زمان زیادی را با هم صرف نکنید – همیشه می توانید رهبری کنید. با مثال به جای اینکه منتظر تغییر باشید. بگذارید خانواده‌تان بدانند که چه می‌خواهید، و سپس برای تحقق آن انرژی بگذارید.

• برای مثال، ممکن است احساس کنید مادرتان هرگز با شما تماس نمی گیرد. بنابراین، اگر می‌خواهید هفته‌ای یک‌بار با او صحبت کنید، زمانی را در تقویم خود ببندید تا این کار را انجام دهد – منتظر نمانید تا او این کار را انجام دهد.

• البته ایجاد رابطه تنها در صورتی امکان پذیر است که خانواده شما پذیرای آن باشند. برای مثال، اگر تلاش می‌کنید که تماس بگیرید و مادرتان آن را نگیرد، این به شما بستگی دارد که آیا می‌خواهید به تلاش خود ادامه دهید یا خیر.

6.یک سیستم حمایتی قوی از دوستان و خانواده پیدا کنید.

حقیقت این است که خانواده ای که با آن متولد شده اید تنها خانواده ای نیست که در زندگی خود خواهید داشت. خانواده انتخابی شما نیز وجود دارد: دوستانی که بیشتر از هر کس دیگری دوستشان دارید، به آنها احترام می گذارید و به آنها اعتماد دارید. افرادی را در زندگی خود بیابید – دوستان و احتمالاً خانواده های آنها – که بدون توجه به هر اتفاقی در کنار شما خواهند بود و عشق و احترامی را که شایسته آن هستید به شما می دهند.

• اگر احساس می کنید از طرف خانواده خود طرد شده اید، گذراندن وقت با سیستم حمایتی خود (یا خانواده انتخابی) به جای خویشاوندان بیولوژیکی می تواند به شما کمک کند بر احساس طرد شدن غلبه کنید و به شما نشان دهد که واقعا چقدر دوست داشتني هستيد.

• خانواده منتخب برای بسیاری از مردم حتی مقدس تر از خانواده بیولوژیکی است، زیرا خانواده منتخب با تعهد یا DNA پیوند خورده نیست، بلکه با مراقبت و فداکاری خالصانه پیوند خورده است.

7.همانطور که در زندگی خود به جلو می روید، بر خودمراقبتی تمرکز کنید.

 تمرین مراقبت از خود بسیار مهم است، به خصوص اگر خانواده شما نتوانند مراقبتی را که نیاز دارید و شایسته آن هستید به شما ارائه دهند. همانطور که در روابط دشوار با خانواده خود پیمایش می کنید، هر روز زمانی را برای فعالیت هایی اختصاص دهید که هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی احساس بهتری در شما ایجاد می کند. این می تواند شامل ورزش، تغذیه سالم، و گذراندن وقت برای سرگرمی هایی باشد که شما را شاد می کند.

چند سرگرمی را که دوست دارید زمان بیشتری را صرف آن کنید، شناسایی کنید و برای انجام آن تلاش کنید! شما می توانید یاد بگیرید که نقاشی بکشید، باغچه بکارید، بافتنی کنید یا هر هفته یک کتاب بخوانید.

• بهبودی پس از ترک یک محیط سمی به زمان نیاز دارد، بنابراین اگر شرایط فوراً بهتر نشد، ناامید نشوید. با خودتان مهربان باشید و به مرور زمان احساس بهتری خواهید داشت.

8. با یک درمانگر در مورد مشکلات خانوادگی خود برای حمایت بیشتر صحبت کنید.

درمان می تواند ابزار فوق العاده مفیدی باشد که به شما در پردازش و غلبه بر درد ناشی از برخورد با اعضای سمی خانواده کمک می کند. چه بخواهید روابط خود را با آنها اصلاح کنید یا برای همیشه کنار بروید، یک درمانگر را انتخاب کنید که می تواند به شما کمک کند تا بفهمید چه چیزی برای شما مفید است و در حین انجام این تغییرات از شما حمایت کند.

مطلب پیشنهادی

چگونه به ظاهر خود افتخار كنيم.

چگونه به ظاهر خود افتخار کنیم

اعتماد به نفس می تواند واقعاً كم شود، به خصوص اگر به خودتان سخت بگیرید. …

شوهر تنبل

چگونه یک شوهر تنبل را مدیریت کنیم

شما شوهرتان را دوست دارید، اما نمی توانید به رفتار تنبل او توجه نکنید. آیا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *