برخی از افراد به طور طبیعی بامزه هستند، اما بامزه بودن نیز مجموعه ای از مهارت هایی است که می توان آموخت. این 7 استراتژی آسان برای خنده دار بودن را بررسی کنید.
بسیاری از مردم نمی دانند که شما می توانید یاد بگیرید چگونه بامزه باشید. در واقع، میخواهم شما را متقاعد کنم که بامزهترین آدمها هنر شوخشان را تقویت میکنند.
و خنده دار بودن مهمه
اگر بدانید چگونه مردم را بخندانید، موفق تر خواهید بود.
… اما فقط نوع خنده خوب، نه نوع ناهنجار:
یادگیری نحوه خنده دار بودن می تواند همه چیز را آسان تر کند.
بذار بهت یک قصه بگم.
یک سال پیش با شخص مورد علاقه ام شام می خوردم. اما من در یک ساعت گذشته هیچ چیز خندهداری نگفته بودم. شام عالی خورديم.
من می خواستم این مرد را تحت تاثیر قرار دهم. و با این حال، تنها چیزی که میگفتم این بود: «وای… باحال» و «خداي من، این خیلی شگفتانگیز است…» با عبارات بیش از حد دراماتیک فک افتاده. قلبم داشت می زد. درونم به من مسخره میکرد، “اینقدر بازنده!”
من نتوانستم درجا حرف هوشمندانه ای بزنم.
روز بعد، از خواب بیدار شدم که می دانستم آن را کاملاً قرار آشنايي با مرد مورد علاقه ام را خراب كرده ام. من مطمئن بودم که او فکر می کرد من خسته کننده هستم -من فکر می کردم کسل کننده هستم!
با احساس حماقت، از عمو گوگل پرسیدم: “چگونه بامزه باشیم؟” من چند پاسخ جالب، اما نه آنقدر مفید دریافت کردم. مواردی مانند «با دقت گوش کن»، «قدر کنایه را بدان» و «غافلگیر کن».
مطمئنم که این نکات خنده دار همگی درست هستند، اما دقیقاً چقدر از آنها استفاده می کنید؟
من تصمیم گرفتم راههای عملی و قابل استفاده برای هر کسی را برای خندهدار بودن پیدا کنم. رفتم سراغ بهترین ها:
هدف من کشف خطوط و فرمول های دقیقی بود که هر کسی می تواند برای خنده دار بودن در مکالمات روزانه استفاده کند. میخواستم فراتر از دستورالعملهای مبهم بروم که هنوز در این فکر هستم که چه بگویم. بیایید آن را برای شما نیز تغییر دهیم.
با استفاده از تحقیقاتی که قبلاً ذکر شد، پستی در مورد اینکه چگونه خنده دارتر باشیم تهیه کرده ام. اگر می خواهید بدانید چگونه در زندگی شخصی و کاری خود خنده دارتر شوید، در اینجا خطوط دقیق، فرمول ها و استراتژی های عملی آورده شده است.
به سوالات بله/خیر پاسخ مخالف بدهید
ساده ترین راه برای خنده دار بودن، حتی اگر اینطور نیستید، این است که به سؤالات بله/خیر پاسخ مخالف بدهید.
بله آن به آن سادگی است. اگر مردم از شما انتظار دارند که بله بگویید، شما نه می گویید. اگر مردم از شما انتظار دارند که نه بگویید، شما می گویید بله. هر چه واضح تر بهتر بیایید بررسی کنیم که چرا این کار می کند:
این استراتژی جنیفر لارنس است.
وقتی مردم از شما انتظار دارند که بله بگویید، سعی کنید نه بگویید.
یک نکته «چگونه بامزه باشیم»: وقتی افراد در جایی که فکر میکنید از قبل پاسخ شما را میدانند، از شما یک سوال بله/نه میپرسند، ابتدا سعی کنید عکس آن را بگویید. سپس، البته، بخندید و پاسخ واقعی خود را بدهید، همان کاری که جنیفر پس از مکث برای خنده های تند انجام داد.
جادو این است که لحظه ای که پاسخ مخالف را می دهید، مخاطب خود را شگفت زده کرده اید، بنابراین آنها می خندند. سپس می توانید به داستان واقعی خود بروید.
توجه ویژه: برای سؤالات بله/خیر، زمانی که پاسخی قویاً مورد انتظار وجود دارد، پاسخ مخالف بدهید. در غیر این صورت، نه “بله” و نه “نه” برای سوالاتی مانند “آیا هوا خوب است؟” خنده دار نخواهد بود.
بهترین قسمت؟ برای به دست آوردن چیزهای هوشمندانه، نیازی نیست به طور طبیعی خنده دار باشید. فقط یک «بله» یا «نه» را بیرون بیاورید، و همینجا میروید.
بازی با اعداد
عمو گوگل می گوید که “غافلگیر کننده بودن” راهی برای خنده دار بودن است. درسته. اما چگونه؟! یکی از راههای شگفتانگیز بازی با اعداد است.
رای کسانی از شما که از اعداد می ترسند: نترسید. وقتی صحبت از بامزه بودن به میان می آید، اعداد بهترین دوست شما هستند.
چرا؟ چون اعداد خاص هستند. وقتی چیزی کوچک است، اعداد نشان می دهند. وقتی چیزی بزرگ است، اعداد نشان می دهند.
بنابراین، برای تعجب، تنها کاری که باید انجام دهید این است که انتظارات مردم را برعکس آنچه آن عدد نشان می دهد ایجاد کنید.
نکته «چگونه بامزه باشیم»: وقتی میخواهید عدد بسیار بزرگی را بگویید، «فقط» را قبل از آن اضافه کنید. وقتی میخواهید عدد بسیار کمی را بگویید، از قبل چیزی در امتداد این جمله بگویید: «مقدار بسیار زیادی است».
مقاله مرتبط: تاثير اوليه:چطور تاثير اولیه عالی ايجاد كنيم
الگوي جديد بسازيد.
در ابتدایی ترین سطح خود، قانون 3 یک الگو را ایجاد می کند، سپس با چیزی غیرمنتظره به پایان می رسد. مثلا میگم قرمز و سفید و آبی. اما اگر بگویم قرمز، سفید و برف چه می شود. این به نوعی خنده دار است، و مغز شما به خاطر چرخش غیرمنتظره ای به قانون 3 بود.
این جدایی از الگوی ایجاد شده توسط دو مورد اول باعث ایجاد تنش و ایجاد شگفتی می شود که معمولاً منجر به خنده می شود. آن را به عنوان 1 عادی، 2 عادی، 3 خنده دار / عجیب / متفاوت در نظر بگیرید.
از سوئیچ کاراکتر استفاده کنید
وقتی داستانی را تعریف می کنیم، معمولاً چندین شخصیت در آن داستان وجود دارد. بیشتر اوقات، این شخصیت ها دارای شخصیت های بسیار متمایز هستند که مردم در مورد آنها فرضیاتی می کنند. به عنوان مثال، شنل قرمزی آسیب پذیر است و گرگ بد بزرگ خطرناک است. اما اگر شخصیتها را عوض کنید و گرگ بد بزرگ ناگهان آسیبپذیر شود، چه؟ آن وقت است که فرضیات مردم برهم میشوند و چیزها واقعاً جالب و خندهدار میشوند.
از داستان های واقعی استفاده کنید نه جوک
از دهه 1960، افراد فوقالعاده خندهدار برای خنداندن مردم به چیزی که «طنز مشاهدهای» نامیده میشود، تکیه کردهاند. زیبایی استفاده از تجربیات شخصی به عنوان خوراک طنز در این است که تجربه زندگی شما منحصر به فرد است و بنابراین، داستان های مبتنی بر آن تضمین می شود که اصلی باشند.
ساده ترین راه برای خنده دار بودن، برجسته کردن چیزهای خنده دار واقعی است که در زندگی روزمره شما اتفاق می افتد. این بسیار ساده تر از تلاش برای ایجاد جوک در محل است. افراد فوق العاده بامزه همه چیز را دنبال می کنند
آنها خنده دار می یابند و سپس به اشتراک گذاری آن را تمرین می کنند. در روزگاران قدیم، کمدینهای بزرگ دفترچههایی برای یادداشت افکار یا مشاهدات خندهدار و دفترچههایی برای بریدههای خبری که به نظرشان خندهدار میآمد، حمل میکردند.
امروزه می توانید این کار را به راحتی با گوشی خود انجام دهید. اگر فکر خندهداری دارید، آن را به عنوان یادداشت صوتی ضبط کنید. اگر مقاله خندهداری میخوانید، پیوند را در بوکمارکهای خود ذخیره کنید. دنیا جای خندهداری است و وجود شما در آن احتمالا خندهدارتر است. پذیرفتن این واقعیت موهبتی است که هر آنچه را که برای دیدن طنز و ساختن داستان های روزانه به آن نیاز دارید به شما می دهد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که داستان ها را مستند کنید و سپس به کسی بگویید.
یک نکته «چگونه بامزه باشیم»: داستان بگویید نه جوک
ممکن است فکر کنید که ماجرای زمین خوردن و افتادن شما در خواربارفروشی به عنوان یک شوخی واجد شرایط نیست. در واقع، گفتن جوک در زندگی واقعی سخت تر از داستان است. جوک یک داستان جعلی است که برای یک ضرب و شتم ایجاد می شود. اگر خط پانچ صاف شود، در نهایت مانند یک احمق به نظر می رسید. افراد فوق العاده خنده دار به جای جوک گفتن، داستان های مرتبطی را تعریف می کنند که دارای عناصر طنز است. اگر مردم داستانی را خنده دار ندانند، چیز مهمی نیست، زیرا داستان نکته ای فراتر از خنده دار بودن دارد. اگر مردم بخندند، پس بهتر است.
قسمت خنده دار را به تاخیر بیندازید
وقتی یک شوخی یا ایده یا شوخی خنده دار دارید، خیلی سخت است که فوراً آن را به اشتراک ندهید. اما بهترین جناس در واقع در پایان است. قسمت خنده دار را در آخر جمله قرار دهید.
یک راه آسان برای به تأخیر انداختن (و پخش مجدد) خنده دار، استفاده از پاسخ به تماس است. تماس های تلفنی در پایان همه چیز را گرد هم می آورد. اینجا جایی است که شما به عقب برمیگردید (بازگشت به تماس) و به مواردی اشاره میکنید که به تازگی مورد خنده قرار گرفتهاند، یا چیزی را از مواردی که قبلاً در گفتگو ذکر شد ایجاد میکنید. این می تواند یکی از شوخی های شما باشد که کار کرده است یا چیز خنده دار یا به یاد ماندنی از شخص دیگری باشد. به یاد داشته باشید، برای خنده دار بودن لازم نیست یک جوک جدید بگویید!