10 دليل براي جذب آدم هاي داغون
شايد اينطور به نظر برسد كه هميشه آدم هاي داغون سمت شما مي آيند بايد ريشه اين اتفاق را پيدا كنيد.

10 دلیل برای جذب افراد داغون

آیا خواستگارهاي شما افراد داغون هستند؟ شاید به نظر می رسد که شما همیشه افرادی را جذب می کنید که به نوعی آسیب دیده اند.

این مقاله به دلایل مختلفی می‌پردازد که چرا افراد داغون را جذب می‌کنید، بنابراین می‌توانید بفهمید که چه اتفاقی می‌افتد و چگونه آن را تغییر دهید.

10 دلیل برای جذب افراد داغون

1.ناخودآگاه به سمت آنها کشیده می شوید

بسیاری از رفتار ما ناخودآگاه است. این نه تنها نحوه رفتار ما را شکل می دهد، بلکه بر نحوه ارتباط دیگران با ما نیز تأثیر می گذارد. در سطح آگاهانه، ممکن است فکر کنیم که کاملاً برعکس آنچه را که جذب می کنیم، می خواهیم. اما در سطح ناخودآگاه، چیز دیگری در حال وقوع است.

می توانیم ناخودآگاه به دنبال چیزهای اشتباه برویم.

به عنوان مثال، شاید ما “انواع اشتباه” را به عنوان مکانیزم دفاعی جذب کنیم.

منطق ناخودآگاه این است که اگر از همان ابتدا محکوم به شکست باشد، مانع از برقراری ارتباط واقعی شما می شود و به نوعی شما را ایمن نگه می دارد.

دلیل واضحی که اجتناب از جذب ناخودآگاه افراد داغون بسیار دشوار است، دقیقاً به این دلیل است که ما حتی از آن آگاه نیستیم.

همانطور که ماگدا عثمان محقق توضیح می دهد، نیروهای ناخودآگاه می توانند در سکوت رشته های ما را در پشت صحنه بکشند.

مكانيسم هاي ناخودآگاه

مکانیسم‌های ناخودآگاه، از طریق آماده‌سازی فعالیت‌های عصبی، ما را برای هر اقدامی که تصمیم داریم انجام دهیم آماده می‌کنند. اما همه اینها قبل از اینکه ما آگاهانه قصد انجام کاری را تجربه کنیم، اتفاق می افتد. به نظر می رسد که ناخودآگاه ما بر تمام اعمالی که انجام می دهیم حکومت می کند.

ممکن است ناخواسته کارهایی انجام دهید و بگویید که افراد و روابط نامناسبی را به سمت شما می کشاند.

ضمير ناخودآگاه ما باعث جذب افراد داغون مي شود.

خبر خوب این است که ذهن خودآگاه ما نقشی را ایفا می کند. اگرچه ممکن است هر کاری را که انجام می‌دهیم درک نکنیم، می‌توانیم فعالانه آن را زیر سوال ببریم.

جاذبه پیچیده است، اما لازم نیست ناخودآگاه باشد. همانطور که مگدا عثمان می گوید:

«پس چرا عاشق شریک زندگیت شدی؟ شاید آنها باعث شده اند که شما احساس قوی بودن یا امنیت کنید، به نوعی شما را به چالش بکشند، یا حس خوبی به شما بدهند. درست مانند هر موضوع مهم دیگری، چند وجهی است و پاسخ واحدی وجود ندارد. چیزی که می‌خواهم استدلال کنم این است که بعید است که خودآگاه شما هیچ ربطی به آن نداشته باشد.»

اگر متوجه الگویی از جذب افراد داغون به زندگی خود شدید، آگاهی شما ممکن است نیاز داشته باشد که در تصمیماتی که می گیرید نقش فعال و پرسشگر بیشتری داشته باشد.

این واقعیت که شما در وهله اول به دنبال این مقاله هستید نشان می دهد که این کاری است که قبلاً انجام می دهید.

2. شما می خواهید ناجی آنها باشید

برخی از روابط ناسالم در نقش هایی قرار می گیرند که یکی قربانی و دیگری ناجی است.

آیا ممکن است كه شما از عقده ناجی رنج می برید؟

شاید همیشه نیاز به یافتن راه حلی برای افراد داشته باشید، متقاعد شده اید که اگر آنها فقط تغییرات خاصی ایجاد کنند، زندگی آنها را تغییر می دهد، و واقعاً معتقدید که می توانید به آنها کمک کنید.

کمک خواستن یک چیز است. اما همانطور که Healthline اشاره می کند:

“بین کمک کردن و نجات دادن تفاوت وجود دارد… گرایش‌های نجات‌دهنده می‌تواند شامل تخیلات قدرت مطلق باشد. به عبارت دیگر، شما بر این باورید که شخصی به تنهایی قادر است همه چیز را بهتر کند و اتفاقاً آن شخص شما هستید.”

شما یک فرد داغون را می بینید و فکر می کنید می توانید او را تغییر دهید. شما آنها را به عنوان پروژه ای برای انجام مي بينيد.

به نوعی، شما احساس رضایت (و حتی برتری) از اینکه فردی عاقل هستید که می تواند رهبری را به دست بگیرد، داريد.

اگر آنها داغون شوند، احساس نیاز می کنید. این فکر که شما می توانید آن ها را شفا دهید، عزت نفس و احساس ارزشمندی شما را تغذیه می کند.

کمک به تبدیل شدن آنها به فرد بهتر، باعث می شود احساس کنید که فرد بهتری هستید.

که خیلی خوب به نکته بعدی منتهی می شود. جذب افراد داغون اغلب بیشتر در مورد شخصيت شما می گوید تا در مورد شخصيت آنها…

3. چیزی در شما هم شکسته است

سال‌ها پیش با یکی از دوستانم صمیمی بودم.

داشتم برایش توضیح می دادم که به نظر می رسید من عادت دارم که مردانی را که از نظر عاطفی در دسترس نیستند جذب کنم.

سوال او از من تا حدودی غافلگیر کننده و زنگ خطر بود:

آیا فکر می کنید از نظر عاطفی در دسترس هستید؟

واقعیت این است که تا حدودی، افراد شبيه خودمان را جذب می کند.

این بدان معنا نیست که شما با افرادی که جذب می کنید یکسان هستید. یا مشكلات يكسان با شما را دارند.

اما ما تمایل داریم به سمت دیگرانی که دارای ویژگی‌های مشابه هستند یا مجموعه آسیب‌های منحصربه‌فردشان به نوعی برخی از تمایلات ناخودآگاه ناسالم ما را برآورده می‌کند، جذب می‌شویم.

ممکن است تمایل بیشتری به اجازه ورود افراد داغون داشته باشید اگر:

عزت نفس پایینی دارید

فاقد عشق به خود هستید

استانداردهای پایینی دارید

فکر می کنید این تمام چیزی است که می توانید به دست آورید یا تمام آن چیزی است که لیاقتش را دارید

​شما برای یک رابطه ناامید هستید

شاید در برخی سطوح، به نوعی با آنها همذات پنداری کنید.

احساسی که نسبت به خود دارید به شدت به افرادی که اجازه ورود به زندگیتان را می دهید و رفتارهایی که با آنها داريد (و نداريد) را دیکته می کند.

اگر مسائل مربوط به اعتماد به نفس، عزت نفس و عشق به خود دارید که باید به آنها رسیدگی کنید (و اکثریت قریب به اتفاق ما این کار را انجام می دهیم!) می تواند به این معنی باشد که شما به دنبال عشق، اعتبار و امنیت خارج از خودتان هستید، زیرا شما اینطور نیستید. آن را در درون خود پیدا نکنید

4. شما به درام معتاد هستید

هر چقدر هم که در ابتدا عجیب به نظر برسد، جستجوی درام غیرمعمول نیست. شدت احساسات قوی می تواند کاملا مست کننده باشد. حتی می توان آن را با اشتیاق اشتباه گرفت.

به نظر می رسد برخی افراد به دنبال وضعیت بحرانی هستند. تقریباً مثل این است که آنها از آن ضربه می خورند.

هر چقدر هم که خسته کننده باشد، جستجوی یک ترن هوایی احساسی به این معنی است که هرگز خسته نمی شوید.

اما به گفته سایک سنترال دلایل بیولوژیکی و روانشناختی عمیق تری برای آن وجود دارد.

“حقیقت این است که بخشی از این رفتار وجود دارد که مبنای بیولوژیکی دارد. برخی از مردم فقط برای احساسات شدیدتر برنامه ریزی شده اند. آنها طبیعتاً سرزنده‌تر هستند یا بیشتر از دیگران تحت تأثیر شرایط سخت قرار می‌گیرند. اما این تنها عامل نیست. ملکه درام (یا پادشاه) که تمایل به احساسات قوی دارد یا نه، احتمالاً تحت تأثیر تجربیات زندگی است که در طول رشد داشته است.

دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک نفر می تواند از غیرقابل پیش بینی بودن و عدم قطعیت گرفتار شدن در درام لذت ببرد. مانند جستجوی حواس پرتی به عنوان یک تاکتیک اجتنابي، توجه طلبی، به عنوان مکانیزم مقابله، میل به احساس هیجانات شدید و غیره.

با این حال، برای افراد دیگر، لزوماً درام كافي نیست، بلکه در واقع عمق لازم است. که به خوبی به دلیل احتمالی بعدی ما منجر می شود.

5. قدر عمق را می دانید

همانطور که ارسطو یک بار گفت: “هیچ نابغه بزرگی بدون جنون وجود ندارد.” شاید شما خواهان عمق هستید و نه درام. اما متأسفانه، گاهی اوقات این درام به ارمغان می آورد.

هرچه فردی پیچیده تر و چند بعدی باشد، احتمالاً بیشتر با شیاطین خود مبارزه کرده است. شاید شما ترجیح می دهید اين فرد و همه عوارض رابطه با او را بیش از اتصالات کم عمق در نظر بگیرید

زندگی پر از نور و سایه است. و اغلب این دو به قدری در هم تنیده هستند که ما نمی توانیم آنها را به خوبی از هم جدا کنیم.

این ایده از خط باریکی که بین نبوغ و جنون وجود دارد، مدتهاست که موضوعی تکراری بوده است، همانطور که در Live Science بحث شده است:

بسیاری از مشهورترین نوابغ خلاق تاریخ، از هنرمندان مشهور ونسان ون گوگ و فریدا کالو گرفته تا غول‌های ادبی ویرجینیا وولف و ادگار آلن پو، بیمار روانی بودند. امروزه، ارتباط افسانه‌ای بین نبوغ و جنون دیگر صرفاً داستانی نیست. تحقیقات رو به افزایش نشان می دهد که این دو افراط در ذهن انسان واقعاً به هم مرتبط هستند.

واقعیت این است که ما همیشه نمی‌توانیم نامطلوب‌ترین بخش‌های خود و دیگران را از چیزی که ما را خاص می‌کند حذف کنیم.

آنها در یک طیف وجود دارند. شاید ویژگی هایی که در یک نفر از آنها لذت می برید به طور جدایی ناپذیری با چیزهایی مرتبط است که باعث می شود از جهات دیگر آن فرد داغون به نظر برسند.

مقاله مرتبط: مراقبت از یکدیگر در ازدواج-ذهن، بدن و روح

6. مرزهای ضعیفی دارید

مرزها مهم هستند. ما از آنها در روابط استفاده می کنیم تا خودمان رااز دیگران محافظت کنیم. آنها به ما کمک می کنند تا مشخص کنیم که ما (و دیگران) کجا ایستاده ایم. بدون آنها، ما در خطر از دست دادن کنترل هستیم.

همانطور که مارک منسون اشاره می کند: “مرزها در روابط به دو صورت کار می کنند: آنها سلامت عاطفی را ایجاد می کنند و توسط افرادی با سلامت عاطفی ایجاد می شوند.”

وقتی با افرادی که از نظر عاطفی ناپایدار هستند یا آسیب دیده اند، به راحتی می توان دید که چگونه مرزها می توانند محو شوند.

هنگامی که با احساسات شدید روبرو می شوید، توانایی شما برای حفظ مرزها ممکن است به خطر بیفتد.

اما اغلب افرادی که از مزیت استفاده می کنند، کسانی را با مرزهای ضعیف یا نامشخص طعمه می کنند.

به نوعی، پس از آن به افراد داغون  اجازه می‌دهید از خط عبور کنند، زیرا در تلاش برای نه گفتن یا دور نگه داشتن آنها هستید.

و قبل از اینکه متوجه شوید، جذب می شوید و با بازی های آنها بازی می کنید.

7.شما فردی مهربان، دلسوز و همدل هستید

من قبلاً در مورد اینکه چگونه بسیاری از ویژگی‌های مثبت ما می‌توانند زمینه‌ای برای مشکلات ما شوند صحبت کرده‌ام.

نقاط قوت ما همچنان می تواند ما را به روی نقاط ضعف باز بگذارد.

ممکن است شما قلبی باز داشته باشید که این چیز شگفت انگیزی است. اما این همه حساسیت و درک برای کسی که داغون است و به دنبال حمایت است جذاب است.

از سوی دیگر، مهربانی و شفقت شما به این معناست که برای شما سخت است که افراد را دور بي اندازيد، حتی زمانی که احتمالاً به خاطر رفاه خود باید این کار را انجام دهید.

ممکن است احساس گناه کنید یا مسئولیت شخص دیگری را بر عهده بگیرید. ممکن است نگران آنها باشید. این می تواند به خصوص اگر یک همدل طبیعی باشید رایج است.

افراد خشنود نیز می توانند راحت تر درگیر مسائل دیگران شوند.

حساسیت و همدلی شما به این معناست که می توانید فراتر از مشکلات دیگران را ببینید و عمیق تر به آنچه در زیر آن نهفته است نگاه کنید.

اگرچه تحسین برانگیز است، اما وظیفه شما این نیست که آنها را در نسخه ای که می دانید می توانند باشند، درآورید. کار را فقط آنها می توانند انجام دهند.

8.درس نمی آموزید

درد عاطفی که در زندگی تجربه می کنیم ممکن است به درد بخورد، اما همچنین کلاس درس ایده آلی برای رشد و توسعه است.

درد در نهایت به ما کمک می کند تا درس هایی را یاد بگیریم.

ما می دانیم که گذاشتن دست در آتش عذاب است و بنابراین بهتر است این کار را دوباره تکرار نکنیم.

اما بر خلاف درد فیزیکی، ما می‌توانیم از آشفتگی عاطفی درس بگیریم. و ممکن است در نهایت اشتباهات مشابه را تکرار کنیم، گاهی اوقات بارها و بارها.

پرچم های قرمز را نادیده می گیرید. شما واقعاً چقدر آسیب دیده است. شما نمی خواهید مشکلات موجود را تصدیق کنید، زیرا آنها ناخوشایند هستند و در لحظه بر خلاف خواسته های شما هستند.

اغلب به ما می گویند که با احساسات خود رفتار کنیم، اما متأسفانه همیشه نمی توان به احساسات اعتماد کرد. پیروی کورکورانه از احساسات می تواند به این معنی باشد که در یک الگو گیر کرده و در چرخه های غیر مفید قرار می گیریم.

گاهی اوقات مجبوریم سرمان را روی قلبمان بگذاریم. زیرا آنچه فکر می کنیم قلب ما با ما صحبت می کند در واقع الگوهای ناسالمی است که خود را تکرار می کنند.

9. آدم داغون برای شما آشناست

پس چه چیزی باعث این الگوهای غیر مفید می شود که می توانیم در نهایت تکرار کنیم؟ گاهی اوقات آنها از چیزی به عنوان بی گناه و در عین حال عمیقا ریشه دار، به عنوان روتین و آشنایی سرچشمه می گیرند.

هنگامی که افراد داغون را تجربه کردید، می دانید که چه چیزی را باید انتظار داشته باشید و این به نوعی احساس آرامش می کند.

به عنوان مثال، فرض کنید با انواع خاصی از افراد مواجه شده اید. شاید با مشکلات اعتیاد، مسائل خشم، مشکلات سلامت روانی خاص، رفتارهای تقلب، یا افرادی که از نظر عاطفی در دسترس نیستند و غیره.

ممکن است به طرز عجیبی قرار گرفتن شما در معرض این نوع افراد باعث شود آنها احساس امنیت کنند، فقط به این دلیل که برای شما رفتار آنها آشناست.

ترجیحات ما از همان سنین جوانی به طرز ماهرانه ای برای ما برنامه ریزی شده است.

آنها بر اساس آنچه ما در واحدهای خانوادگی خود مشاهده کردیم، شکل می‌گیرند، که سپس به مدل‌سازی روابط خود می‌پردازیم.

سپس به جستجوی آنچه برای ما عادی است، ادامه می دهیم، حتی زمانی که واقعاً به ما خدمت نمی کند.

10. همه ما کمی داغونيم

من می خواهم شما را با این فکر نهایی ترک کنم:

همه ما تا حدی داغونيم.

زندگی کاملاً سواری است، و هیچ یک از ما بدون چند خراش از آن عبور نمی کنیم.

شاید شما افراد داغون را جذب نکنید، بلکه افراد واقعی را جذب کنید.

  و افراد واقعی زخم های دردهای گذشته را حمل می کنند.

این بدان معنا نیست که شما باید پرچم قرمز بزرگ یا رفتار غیر منطقی یک شریک را نادیده بگیرید. بدیهی است که نمی خواهید از ناکارآمدی در حلقه درونی خود استقبال کنید.

اما می توان گفت که خراش زیر سطح و همه ما مشکلاتی داریم.

مسلما، دانستن اینکه کجا باید خط بکشید می تواند دشوار باشد.

ما باید عیوب و عیوب دیگران را بپذیریم. همانطور که آنها امیدواریم که ما را بپذیرند.

این آسیب پذیری چیزی است که روابط واقعا عمیق و رضایت بخشی را ایجاد می کند. اما این نمی تواند به ضرر رفاه شما باشد.

شما هرگز مسئول تعمیر شخص دیگری نیستید. و این کاملاً خوب است که محافظت از خود را در درجه اول قرار دهید.

مطلب پیشنهادی

چالش هاي رابطه راه دور

نحوه برخورد با رابطه از راه دور: 11 نکته از تراپيست

 روابط از راه دور  می تواند سخت باشد، اما ممکن است. ناگفته نماند که همه …

نحوه برخورد با افراد کنترل كننده

نحوه برخورد با افراد کنترل کننده

“نه، این رستوران بهتر است.” چرا به آن سمت می روی؟ راه من سریعتر است.» …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *