جدایی بسيار سخته بعضی از جدايي ها سخت تر از بقیه هستند. در حالی که ممکن است هر دوی شما موافق، جدايي باشید. بدانيد که تصمیم درست برای هر دوی شما جدايي است. اما این دانستن باعث نمی شود که جدايي کمتر دردناک باشد. چه در مورد ازدواج صحبت کنیم یا چه در مورد يك آشنايي طولانی مدت، در واقع جدايي می تواند شبیه مرگ باشد
شما ممکن است در بعد از جدايي شروع به عزاداری كنيد. ميزان عزاداري بعد از جدايي با تعداد فرزندانی که با هم دارید. میزان صمیمیت یا صمیمیت با خانواده سابق خود و اینکه زمانی یکدیگر را دوست داشتید شديدتر مي شود. اگر خیانت هم در میان باشد، جدايي دردناکتر میشود. درد عاطفی می تواند طاقت فرسا و احساسی بی پایان و غیر قابل تحمل باشد.
درمان درد عاطفی برای هر فردی متفاوت است
مجله هاي زيادي در مورد راه هاي درمان درد جدايي نوشته اند. دوستان شما هم در مورد چگونگی بهبودی از این جدایی وحشتناک توصیه هایی برای شما خواهند داشت. حقیقت این است که راه درمان شما از درد جدايي ممکن است شبیه راه درمان فرد ديگري نباشد که می شناسید. پس باید به روش خود و در زمان خود درمان کنید.
ممکن است تعجب کنید که آیا می توانید این همه دردی را که احساس می کنید تحمل کنید. درست زمانی که فکر می کنید ممکن است کمی احساس بهتری داشته باشید، چیزی برای شما پیش می آید که دوباره قلبتان را بشکند. سپس می دانید که روند بهبودی هنوز راه درازی در پیش دارد.
درد را احساس کنید
راهي كه ذهن برای محافظت از ما در برابر خودمان دارد اين است كه به انكار درد مي پردازد. ولي اگر به خودتان اجازه دهید همه چیز را احساس کنید. حس درد جدايي، احساس شديد از دست دادن و غمگینی بعد از آن به شما كمك مي كند. به شما توانایی بیشتری برای گذر از مرحله جدايي را مي دهد. ولي تا زمانی که بخواهید احساسات خود را انكار كنيد. سعي كنيد با پناه بردن به نوشيدن و اعتياد درد خود را كتمان كنيد. از درد رها نخواهيد شد.
هرچه بیشتر از درد عاطفی دوری کنید و سعی کنید خود را از درد جدا کنید، خطر بازگشت دوباره آن به شما بیشتر خواهد بود. اگر احساسات بد را بپذیرید، به خود اجازه دهید آنها را احساس کنید. به خود اجازه آسیب دیدگی و غمگینی بدهید، می توانید آن احساسات را پردازش کرده و ادامه دهید. به دنبال درس هایی از اين درد باشید و سعی کنید از این تجربه درس بگیرید. این به شما کمک می کند تا جدایی را برای خود ارزشی ببینید. به جای احساس شکست، می توانید با این تجربه مانند یک درس رفتار کنید.
مقاله مرتبط: طلاق : پانزده اشتباه در ازدواج كه باعث طلاق مي شود
از یک مشاور کمک بگیرید
با مشاوری صحبت کنید که می تواند به شما در پردازش درد عاطفی كه تجربه كرديد کمک کند. به شما کمک کند تا دیدگاهی در مورد اینکه چرا اين اتفاق افتاده است پيدا كنيد. به شما ديدگاهي در مورد اينكه چرا همه چیز به همان شکل پیش رفتند ارائه دهد. اين مشاور به شما کمک کند که بدانید با درد و اندوه خود چه کنید.
یکي از شفابخش ترین و دوست داشتنی ترین کارهایی که می توانید برای خود انجام دهید این است که کشف کنید چه چیزی شما را خوشحال می کند. این شخص دیگری نیست كه شما را خوشحال مي كند بلكه هر چه هست، در توان شماست. بايد با كمك مشاور اين موضوع را متوجه شويد. هنگامی که سفر به درون خود را آغاز کردید، در راه شفای قلب شکسته خود هستید.
اجازه ندهید درد برای مدت طولانی باقی بماند.
مراقب غوطه ور شدن در این احساسات منفی برای مدت طولانی باشید. زیرا این می تواند شما را در زندگی عقب نگه دارد و شما را در یک چرخه منفی نگه دارد. به خود فرصت دهید تا غم از دست دادن را بخورید. از درد عاطفی که احساس میکنید عبور کنید، سپس به راههایی نگاه کنید که میتوانید درمان کنید و به زندگی خود ادامه دهید. فقط شما می توانید تصمیم بگیرید که این بازه زمانی چگونه به نظر می رسد. به کسی که میگوید تا به حال باید احساس خاصی داشته باشید، گوش ندهید. یا به كساني كه مي پرسند چرا صحبت کردن در مورد احساسات را متوقف نمیکنی؟ شما متوجه خواهید شد که چه زمانی برای ادامه زندگي عادي آماده هستید.
مقاله مرتبط: پايان دوستي
در زندگی عاشقانه جدید خود با احتیاط قدم بردارید
تنها زمانی که تمام غم و اندوه را پشت سر گذاشته اید. احساس می کنید که واقعاً آماده ورود به یک رابطه عشقی جدید خواهید بود. این بدان معنا نیست که شما وقتي هنوز غمگين هستيد و از درد جدايي رها نشده ايد. نباید بیرون بروید و با مردم ملاقات کنید، دوست پیدا کنید و اجتماعی باشید. این بيرون رفتن و آشنا شدن با آدم هاي جديد بخشی از درمان است. فقط مراقب این ایده باشید که فكر كنيد یک عشق جدید به نوعی قلب آسیب دیده شما را التیام می بخشد. چون اين فكر درستي نيست. قبل از اینکه به دنبال درگیر شدن در یک رابطه عشقی جدید باشید. باید بتوانید روی پای خود بایستید، از نظر عاطفی احساس قوی و سالم کنید.
چرا بار عاطفی حل نشده خود را وارد یک رابطه جدید کنید؟ به خود فرصتی برای بهبودی بدهید. وقتی از نظر عاطفی احساس قوی و شادی می کنید، شریک بسیار بهتری برای کسی خواهید بود که مي خواهيد زندگی تان را با او به اشتراک بگذارید.
مقاله مرتبط: نشانه هايي كه بدانيد اين مرد شما را دوست ندارد.
به ياد داشته باشيد اين جدايي آخر دنيا نيست و شما هنوز آينده داريد.
با واقعيت زندگي كنيد نه تخيلاتي كه نتيجه ديدن بيش از اندازه فيلم هاي رمانتيك است. واقعيت اين است كه احتمال اينكه يك نفر با اولين عشق زندگي اش ازدواج كند و تا آخر عمر با او عاشقانه زندگي كند بسيار پايين است. براي يك انسان عادي در طول زندگي شكست عاطفي به وجود مي آيد و اين شكست عاطفي دردناك است ولي بعد از گذشت زمان مناسب ما از شكست عاطفي نجات پيدا مي كنيم و دوباره درهاي جديد به رويمان گشوده مي شود.
واقعيت اين است كه ما در طول عمر بارها تغيير مي كنيم، خواسته هايمان، آرزوهايمان و شخصيتمان رشد مي كند، پس وقتي در هيجده سالگي به اولين عشقتان نرسيديد، فكر نكنيد دنيا به اتمام رسيده است، قول مي دهم چند سال بعد حتي خودتان تعجب كنيد كه چطور چنين آدمي را دوست داشتيد. يا وقتي بعد از سالها زندگي مشترك زندگيتان ختم به جدايي شد، به جاي تمركز روي سالهاي از دست رفته به آينده نگاه كنيد. روزهاي زيادي پيش روي شما هستند، به شما فرصت جديدي داده شده تا يك زندگي جديد با فرد دلخواه خود را آغاز كنيد.
مراقب احساس افسردگي باشيد.
داشتن احساس غم و ناراحتي بعد از جدايي احساس طبيعي بدن است ولي اينكه بعد از ماه ها هيچ تغييري در احساساتان ايجاد نشود و همچنان در خانه اول باشيد و شدت غم شما به همان شدت قبل باشد اين طبيعي نيست و نشانه افسردگي است. فرق غم و افسردگي اين است كه در غم به مرور اين احساس كم مي شود ولي در افسردگي به مرور تغييري ايجاد نمي شود. پس اگر مدت زيادي از جدايي شما مي گذرد و همچنان مثل روزهاي اول احساس غم شديد داريد، براي درمان افسردگي نياز به مراجعه به پزشك داريد.
شروع به خود مراقبتي كنيد.
بعد از جدايي بايد بيشتر از قبل خودتان را خوشحال كنيد و مراقب سلامت جسم و روح خود باشد، به اين منظور اول خودتان را بشناسيد بدانيد از انجام چه كارهايي حسابي لذت مي بريد، دوستان خود را هم بشناسيد، از دوستان سمي كه به شما احساس بدي در مورد خودتان، انتخاب هايتان مي دهند دوري كنيد.
اگر شخصيت برونگرايي داريد به دامن طبيعت برويد، اگر شخصيت درونگرايي داريد مي توانيد از ديدن فيلم ها و كتاب هاي اميد بخش براي تقويت روحيه خودتان استفاده كنيد، شركت در كلاس هاي يوگا، شنا و دوچرخه سواري هم مي تواند روحيه شما را بهتر كند. دوست هاي جديد پيدا كنيد، هر دوست جديد راه جديدي براي لذت بردن از زندگي يادتان خواهد داد. سعي كنيد براي انجام كارهايتان نظم ايجاد كنيد، مي توانيد دفتر هاي ليست انجام كار داشته باشيد و وقت خود را با انجام كارهايي كه دوست داريد پر كنيد تا روحيه تان بهتر شود.
اگر پدر يا مادر هستيد، به كودك خود براي قبول راحت تر مسئله جدايي كمك كنيد.
كودك خود را وسيله انتقام گيري از طرف مقابل قرار ندهيد، او پاره تن شماست و فقط يك كودك است، هر دو شما در برابر سلامت جسم و روح اين كودكي كه به دنيا آورده ايد مسئول هستيد. به او اطمينان بدهيد كه هر دو شما همچنان او را دوست داريد، او مقصر اين جدايي نيست، كودكان به خصوص در سنين پايين تر احساس مي كنند ممكن است دليل جدايي پدر و مادرشان باشند.
به جاي خالي كردن حس خشم خود روي ودك معصومتان درك كنيد كه دردي كه شما به عنوان يك بزرگسال بالغ براي شما اينقدر شديد و كشنده است براي كودكي نابالغ چقدر شديد است. پس كودك را جاي همسرتان كه رهايتان كرده نگذاريد و از كودك انتقام نگيريد، به او بي توجهي نكنيد، توجه فقط معني سالم نگه داشتن جسم و خريد لباس و اسباب بازي و ثبت نام در كلاس نيست. توجه يعني احساسات او را بشنويد، با او در مورد شرايط بعد از جدايي صحبت كنيد، به او اطمينان بدهيد كه از او مراقبت خواهيد كرد.
علت جدايي خود را پيدا كنيد.
درك اينكه چرا جدا شديد، چرا اشتباه انتخاب كرديد بسيار مهم است تا دوباره اين اشتباه را تكرار نكنيد. مي توانيد در مورد چيزهايي كه در انتخابتان ناديده گرفته بوديد بنويسيد، بعد سعي كنيد در مورد اينكه چرا از معيارهاي خود كوتاه آمده بوديد بنويسيد، معيارهاي انتخاب خود را بازبيني كنيد تا بدانيد كدام معيارهايتان اشتباه بوده است و چطور مي توانيد معيارهايتان را تغيير دهيد.
مثلا آيا علت انتخاب اشتباه شما و درگير كردن خودتان با فردي كه احترام شما را حفظ نمي كرد اين بوده كه عزت نفس پايين داريد؟ در كودكي به شما احترام نگذاشته ان و خود را لايق احترام نمي بينيد؟ اين مشكل ريشه اي است و اگر قبل از انتخاب بعدي اين مشكل را حل نكنيد، دوباره همين دردها را تجربه خواهيد كرد.
يا علت انتخاب اشتباه شما اين است كه نمي توانيد بقيه را درك كنيد و تشخيص تان از انگيزه هاي آدم هاي ديگر ضعيف است؟ اين موضوع هم باز ريشه اي است و قبل از انتخاب فرد بعدي بايد روي مهارت هايتان كار كنيد تا بهتر بقيه را درك كنيد.
بيماري را به ياد مي آوردم كه فكر مي كرد بهتر از بقيه برايشان تصميم مي گيرد، حتي از همسرش سوال نمي كرد چه غذايي دوست دارد و به جاي همسرش سفارش مي داد و وقتي زندگيشان به جدايي ختم شد متعجب بود كه چيزي كم نگذاشته است! اين فرد از اختلال خود شيفتگي رنج مي برد ولي حس مي كرد بيش از اندازه مهربان است و بقيه قدر او را نمي دانند!!!
گاهي علت شما نيستيد.
اين موضوع را هم در نظر داشته باشيد گاهي علت شما نيستيد بلكه طرف مقابل به عنوان يك انسان نظرش تغيير مي كند و چون او هم فقط يك زندگي دارد و مي خواهد از آن زندگي نهايت استفاده را ببرد، با تغيير نظرش مي خواهد از زندگي با شما خارج شود و سبك ديگري از زندگي را امتحان كند. اين حق را براي او هم قائل باشيد كه بتواند انتخاب كند و انتخابش هم شما نباشيد. جدايي درد بسيار شديدي است ولي وقتي به جاي رفتار بالغانه، شروع به اذيت بيشتر هم كنيد، جدايي سخت تر هم مي شود. اگر فرد مقابل را ديگر لايق علاقه نمي بينيد حداقل به علاقه اي كه روزگاري بين شما دو نفر بوده است احترام بگذاريد و سعي كنيد يكديگر را در حين جدايي و بعد از آن آزار ندهيد.
بعد از جدايي مدتي به خودتان استراحت بدهيد.
خشم و غم ناشي از جدايي تصميمات شما را مختل مي كند، پس بعد از جدايي تصميمات بزرگ احساسي مثل تغيير يكباره محل كار، تغيير يك باره محل زندگي نگيريد. اين خود واقعي شما نيست كه تصميم مي گيرد بلكه خود شكسته و عصبانيتان است كه در حال تصميم گيري است، به خودتان فرصت بهبودي بديد بعد با شخصيت قوي و فكر باز تصميمات مهم بگيريد.