مرزهای عاطفی محدودیت هایی هستند که شما برای انرژی و احساساتی که در یک رابطه می دهید و دریافت می کنید قرار می دهید. آنها می توانند برای روابط عاشقانه و همچنین روابط افلاطونی، خانوادگی و مبتنی بر کار اعمال شوند.
گابریلا جیاچین، مددکار اجتماعی بالینی دارای مجوز در مجموعه روان درمانی شهر نیویورک، می گوید: “مرزهای عاطفی با محافظت از وضعیت عاطفی شما و اطمینان از احساس امنیت مرتبط است.”
ایجاد این مرزها می تواند به رفاه عاطفی شما کمک کند و به ارتباطات سالم تری با افراد زندگی شما منجر شود (یا نشان دهد که برخی از آنها نباید وجود داشته باشند). صبا هارونی لوری، یک درمانگر ازدواج و خانواده دارای مجوز و بنیانگذار Take Root Therapy، میافزاید: ایجاد و رعایت این محدودیتها زمانی که پیشفرض شما نیازهای دیگران را مقدم بر خود قرار میدهد، میتواند بسیار مهمتر باشد.
اگر مطمئن نیستید که با تعیین مرزهای احساسی برای نیازهای خود از کجا شروع کنید – یا اینکه چگونه آنها را با شخص دیگری در میان بگذارید – اشکالی ندارد. در اینجا چیزی است که باید در مورد ایجاد و حفظ مرزهای احساسی بدانید.
نمونه هایی از مرزهای عاطفی در روابط
مرزهای عاطفی برای هر فردی متفاوت به نظر می رسد. آنها از کوچک تا بسیار مهم متفاوت هستند، اما، صرف نظر از اندازه، همیشه باید نشان دهنده و محافظت از آنچه شما در یک رابطه نیاز دارید، باشند. در اینجا نمونه هایی از مرزهای عاطفی وجود دارد که ممکن است بخواهید در روابط خود اتخاذ کنید:
احساسات آنها را قبول نکنید:
اگر شریک زندگی شما عصبانی است، به راحتی می توانید آن احساسات منفی را برای خود قبول کنید. اما انجام این کار خسته کننده است و می تواند ناراحتی شخصی ایجاد کند.
نیازهای خود را در اولویت قرار دهید:
قرار دادن نیازهای خود به طور کلی و مسئولیت شخصی برای برآوردن آنها مرز خوبی است. این بدان معنا نیست که شما باید خودخواه باشید یا دائماً شریک زندگی خود را بداخلاق کنید، بلکه به شما این امکان را می دهد که از خود مراقبت کنید و زمانی که با او هستید بیشتر حضور داشته باشید و منظم باشید.
مسئولیت احساسات آنها را به عهده نگیرید:
اطمینان از اینکه شخص دیگری همیشه خوشحال است در اختیار شما نیست. جیاچین میگوید این مرز احساسی مهم میتواند شبیه تلاش برای عدم مسئولیت در رفع احساسات منفی افراد باشد. همچنین می تواند به خلاص شدن از شر این توقع کمک کند که شما به طور کامل تمام نیازهای عاطفی آنها را برآورده کنید.
در مورد تعهد زمانی خود شفاف باشید:
رابطه شما بخش بزرگی از زندگی شما خواهد بود، اما تمام زندگی شما نیست – به خصوص زمانی که تازه شروع شده است. جونی اوگل، CSAT، مددکار اجتماعی بالینی دارای مجوز و مدیر عامل The Heights Treatment، توصیه میکند محدودیتهایی را برای مدت زمانی که میتوانید به شریک زندگی خود اختصاص دهید تعیین کنید.
استقلال خود را حفظ کنید:
همانطور که لوری توضیح می دهد، این “به طور ایده آل به هر دو طرف اجازه می دهد تا از یکدیگر حمایت کنند و در عین حال احساس خود را حفظ کنند.”
زندگی خود را داشته باشید:
ممکن است بخواهید کارهایی را که از انجام آنها لذت می برید، دور از رابطه خود حفظ کنید یا به آنها برگردید، مانند شرکت در کلاس هنر یا پیاده روی طولانی. این می تواند به شما کمک کند تا احساس خود را در شراکت خود حفظ کنید.
همه چیز آنها نباشید:
شما نمی توانید فردی باشید که همیشه آنها را نجات می دهد. لوری می گوید: «این غیرواقعی است که از یک شریک انتظار داشته باشیم هر نیازی را برآورده کند، و این سودمند نیست که از آنها بخواهیم شادی خود را برای شما کنار بگذارند یا به خودتان اجازه دهید همین کار را انجام دهید.
توقعات خود را در مورد ارتباط تنظیم کنید:
این می تواند هر چیزی باشد، ترجیح دادن پیامک به تماس در حین کار و اجازه دادن به او. بدانید که در محل کار به تماس ها پاسخ نمی دهید اما ممکن است بتوانید به پیامک ها پاسخ دهید.
پیامدهای نداشتن مرزهای عاطفی
زمانی که از مرزهای عاطفی چشم پوشی می کنید، خطر پذیرفتن مسئولیت احساسات منفی شریک زندگی یا حتی جذب خود احساسات وجود دارد. “اگر شریک زندگی شما روز سختی در محل کار دارد و با روحیه وحشتناکی به خانه می آید، لازم نیست که شما نیز در حال بدی باشید. جیاچین توضیح میدهد که میتوانید روز خود را ادامه دهید و در عین حال به آنها اجازه دهید احساسات خود را احساس کرده و ابراز کنند، بدون اینکه آن احساسات را نیز درگیر کنید. “این یک مرز احساسی است.”
اگر شروع به پذیرش احساسات منفی شخص دیگری کنید، ممکن است بی جهت عصبانی یا ناراحت شوید و در نتیجه ارتباط خود را با احساسات واقعی خود قطع کنید. شما می توانید احساسات شریک خود را بدون اینکه آنها را قبول داشته باشید، حمایت و درک کنید.
مرزهای عاطفی همچنین به حفظ فضایی که شما پایان می دهید و شریک زندگی تان شروع می کند، کمک می کند. لوری میافزاید: «بدون مرز در یک رابطه، برخی از زوجها ممکن است رفتارهای ناسازگاری مانند درهمتنیدگی، هموابستگی، فرسودگی عاطفی و حتی افزایش تعارض و رنجش را ایجاد کنند». فدا کردن خود برای رابطه ممکن است برای مدت کوتاهی موثر باشد، اما در نهایت، این پایدار نیست و واقعاً در طول زمان به نفع رابطه نیست.»
بدون مرزهای عاطفی، ممکن است متوجه شوید که زمان و انرژی بیشتری را بیش از آنچه دوست دارید برای رابطه صرف می کنید.
چرا ایجاد مرز برای من دشوار است؟
در برخی موارد، فرد مرزهای عاطفی را صرفاً به این دلیل ایجاد نمی کند که تشخیص نداده است که به آن نیاز دارد. اگر عادت دارید احساسات اطرافیانتان را به عهده بگیرید یا رفاه خود را به خاطر دیگران قربانی کنید، درک اهمیت مرزها دشوار است. جیاچین میگوید: ممکن است نیاز به «رفع» هر چیزی که شریک زندگیتان را آزار میدهد، پیدا کنید، که میتواند منجر به به خطر انداختن رفاه شما و نادیده گرفتن علائم برای ایجاد محدودیتها شود.
با این حال، حتی اگر می دانید که باید مرزهای احساسی داشته باشید، به این معنی نیست که ایجاد آنها آسان است. شکستن الگوهای رفتاری ناسالم که می تواند ناشی از حمایت از شریک زندگی شما باشد، علیرغم تأثیری که بر شما می گذارد، می تواند چالش برانگیز باشد. مسائلی مانند ترس از رها شدن، سبک های دلبستگی ناایمن و عزت نفس پایین می توانند موانع بیشتری ایجاد کنند.
تلاش برای ایجاد مرزهای عاطفی نیز می تواند از ترس ناراحت کردن شریک زندگی شما ناشی شود. اوگل توضیح میدهد: ترس از قضاوت یا طرد شدن میتواند بیان نیازهای آنها را سخت کند. در حالی که یک رابطه سالم می تواند مرزهای عاطفی را کنترل کند، ممکن است همچنان خطری برای مطرح کردن گفتگو باشد.
چگونه در مورد مرزهای عاطفی خود با مردم بحث کنید
مطرح کردن موضوع مرزهای عاطفی می تواند استرس زا باشد. در اینجا چند نکته در مورد چگونگی آماده سازی خود برای موفقیت با این بحث مهم آورده شده است.
زمان مناسب را برای هر دوی خود انتخاب کنید
این مکالمه مهم است و اگر هر دو نفر در دسترس باشند و ذهنیت مناسبی برای صحبت کردن داشته باشند، شانس موفقیت بیشتری دارد. لوری میگوید: «برای تعیین اینکه آیا هر دوی شما در فضایی هستید که برای صحبت در مورد این مسائل باز و پذیرا هستید و اینکه محیط شما آرام و عاری از حواسپرتی است، مراجعه کنید.
به یاد داشته باشید که این فرصتی است برای شریک زندگی شما تا مرزهای عاطفی خود را بیان کند، و شما باید مطمئن شوید که به او فضایی برای بیان آنها بدهید.
از زبان “من” استفاده کنید
به جای اینکه به طرف مقابل بگویید که چگونه باید تغییر کند، از زبان متمرکز “من” استفاده کنید تا توضیح دهید که تغییر شرایط چگونه ممکن است باعث شود در رابطه احساس راحتی و خوشحالی بیشتری داشته باشید. جیاچین توصیه میکند که این کار را با تمرکز بر آنچه نیاز دارید و توانایی ارائه آن را ندارید، انجام دهید و به طرف مقابل اجازه دهید سوال بپرسد یا احساسات خود را در مورد مرز احساس کند.
محکم باش
سازش بخش اساسی هر رابطه ای است، اما نه اگر به معنای ایجاد مرزهایی باشد که آرامش و جدایی را برای شما فراهم نکند. Ogle میگوید برای اطمینان از اینکه این موضوع را از مرزهای خود خارج میکنید، مطمئن شوید که «آنچه را که نیاز دارید به روشی واضح و مستقیم بخواهید».
در صورت لزوم دوباره به گفتگو مراجعه کنید
این یک چیز است که اگر کسی به طور کلی مرزهای شما را نادیده می گیرد، اما اگر چند بار تغییر کند یا به طور تصادفی از آنها فراتر رود، شایسته است دوباره به صراحت صحبت کنید. همانطور که لوری توضیح می دهد، “تعیین و اعمال مرزهای عاطفی می تواند یک فرآیند مداوم باشد که نیاز به صبر و درک زیادی از طرفین دارد.”
چگونه بفهمم که مرزهای احساسی من واقع بینانه است؟
یک مثال از حد معقول این است که بلافاصله تماس های تلفنی شریک خود را در حین کار نگیرید و به جای تماس با شما در محل کار، از او پیامک بخواهید، مگر اینکه شرایط اضطراری وجود داشته باشد.
یک مرز نامعقول این است که به همسرتان بگویید هرگز با او تماس یا پیامک نخواهید داشت و از او بخواهید که همیشه ابتدا با شما تماس بگیرد. اما، فضای زیادی بین مرزهای سریع و ساده و مرزهایی که از مرز عبور می کنند وجود دارد.
جیاچین میگوید: «تعیین اینکه آیا آنها واقع بینانه هستند یا خیر، از فردی به فرد دیگر متفاوت است. همه ما ظرفیتهای متفاوتی برای حمایت عاطفی و تنظیم داریم، بنابراین احساس اینکه چه چیزی برای شما احساس امنیت میکند و یافتن راهی سالم برای برقراری ارتباط در زمانهای تعیین مرز میتواند واقعاً در این فرآیند مهم باشد.
ممکن است مفید باشد که با یک درمانگر رابطه، به تنهایی یا با شریک زندگی خود صحبت کنید تا تعیین کنید که چه مرزهایی واقع بینانه هستند و آیا با روابط فعلی شما مطابقت دارند یا خیر.
اگر کسی به مرزهای شما احترام نمی گذارد چه باید کرد؟
نحوه برخورد با کسی که به مرزهای شما احترام نمی گذارد، بر اساس نحوه بی احترامی آنها به مرزهای شما و تعداد دفعات آن متفاوت است. هیچ کس کامل نیست، و ممکن است شخصی به طور تصادفی از محدودیت های شما تجاوز کند یا به این دلیل که مطمئن نیست کجا دروغ می گوید. اگر کاری که انجام می دهند اشتباه به نظر می رسد، در مورد آن با آنها صریح صحبت کنید.
لوری توصیه می کند: «وقتی مرزهای خود را مجدداً مشخص می کنید، با شریک زندگی خود کنجکاو و همدل باشید و به او فضایی بدهید تا احساسات خود را در مورد هرگونه تغییر در پویایی رابطه شما بیان کند. در حالی که مجبور نیستید به طور منظم شریکی را که چرا یک مرز مهم است توجیه یا متقاعد کنید، ارزش آن را دارد که وقت بگذارید و توضیح دهید که چرا آنها برای شما اهمیت دارند.
مقاله مرتبط: چگونه بفهمیم که با یک فرد سمی قرار آشنايي و ازدواج می گذاريم؟
اگر طرف مقابل به طور منظم و هدفمند مرزهای شما را نادیده می گیرد یا آن را نادیده می گیرد، این داستان متفاوت است. اگر الگویی از بی احترامی به مرزها ظاهر شد، ممکن است وقت آن باشد که در مورد آنچه به دنبال آن هستید بحث کنید
در رابطه با شریک زندگی خود و ارزیابی کنید که آیا آنها قادر به رعایت مرزهای شما و همسو با نیازهای شما هستند یا خیر.
جیاچین می گوید: «این سیاه و سفید نیست و از فردی به فرد دیگر بر اساس تجربیاتی که داشته اند متفاوت است، اما در نهایت به احساس امنیت، امنیت و حمایت در روابط مربوط می شود.