12 دليل براي دوست نداشتن خود
عده زيادي از ما آدمها دلايل زيادي براي دوست نداشتن خود داريم

12 دلیل برای دوست نداشتن خود و راه حل

دوست داشتن خودت سخته ناامید کننده است، خسته کننده است، و می تواند کاملاً اذيت كننده باشد. اما باید یک چیز را درک کنید: در نتیجه دوست نداشتن خود دائماً نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح می دهید، بهترین زندگی خود را سپری نمی کنید. عشق به خود اصطلاحی است که بسیاری از مردم قادر به درک آن نیستند. زمانی که زندگی بسیار طاقت فرسا به نظر می رسد، پیدا کردن زمان و انرژی برای دوست داشتن خود دشوار است. این 12 دلیل که چرا خودتان را دوست ندارید، به شما کمک می کند تا عشق به خود را بهتر درک کنید، همراه با چند گام عملی برای اینکه چگونه شروع به دوست داشتن بیشتر خود کنید.

12 دلیل برای اینکه ممکن است خودتان را دوست نداشته باشید

1. شما نمی دانید عشق به خود چیست

اجازه بدهید از شما یک سوال بپرسم. آیا واقعاً مي دانيد که عشق به خود چیست؟

بله گرفتم. کمی پیش پا افتاده به نظر می رسد. اما این سوالی است که اگر می خواهید بتوانید خودتان را دوست داشته باشید باید به آن پاسخ دهید. بنابراین، عشق به خود چیست؟

برای من عشق به خود پایه و اساس خوشبختی است. این چیزی است که همه ما برای آن تلاش می کنیم، اما دسترسی به آن دشوار است.

و همچنین، عشق به خود توانایی در آغوش کشیدن خود برای هر چیزی که هستید، و توانایی شما در پذیرش عیب هایتان است.

این بدان معناست که شما کامل نیستید و اشکالی ندارد. به شما اجازه می دهد بدون احساس شرم، آسیب پذیر باشید. این به شما این آزادی را می دهد که بدرخشید بدون اینکه احساس کنید توسط دیگران مورد قضاوت قرار می گیرید.

و مهمتر از همه، عشق به خود یعنی اینکه با خودتان راحت باشید حتی اگر کسی شما را آنطور که هستید دوست نداشته باشد یا قبول نداشته باشد.

حالا ممکن است تعجب کنید که چرا من به جای اینکه بگویم چرا خودتان را دوست ندارید، معنای عشق به خود را توضیح می دهم.

صادقانه بگویم، این دلیل اصلی است. و به همین دلیل است که باید شروع به دوست داشتن خود کنید.

من نمی گویم که عشق به خود آسان است، اما دست یافتنی است. اگر با دوست داشتن خود دست و پنجه نرم می کنید، به احتمال زیاد از عدم درک معنای واقعی عشق به خود ناشی می شود.

اگر با دوست نداشتن خود دست و پنجه نرم مي كنيد حتما اعتماد به نفس نداريد

2. شما بیشتر به فکر دیگران اهمیت می دهید تا اینکه شما چه فکر می کنید

چقدر به فکر دیگران اهمیت می دهید؟ شرط می بندم تو خیلی اهمیت می دهی و دقیقاً به همین دلیل است که نمی توانید خودتان را دوست داشته باشید.

ممکن است فکر کنید، “چه اهمیتی دارد که دیگران چه فکر می کنند؟” اما مشکل این است. شما بیش از حد به آنچه دیگران فکر می کنند اهمیت می دهید.

شما زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد اینکه آیا به اندازه کافی خوب هستید یا نه، یا اینکه آیا نظرات شما معتبر هستند یا نه، و اینکه آیا کار درست را انجام می دهید یا نه، صرف می کنید. و حقیقت این است که در درازمدت اهمیتی ندارد زیرا هیچ کس به جز خودتان نمی تواند به شما بگوید چگونه زندگی کنید.

اگر اینطور است، من یک فلش خبری برای شما دارم: هیچ کس به سلامتی شما اهمیت نمی دهد جز شما.

وقتی بیشتر به فکر دیگران اهمیت می دهید تا اینکه شما چه فکر می کنید، به راحتی می توانید نیازها و خواسته های خود را فراموش کنید.

شما باید به اندازه کافی به خودتان اهمیت دهید تا سلامتی شما به اندازه فرد بعدی مهم باشد.

چرا؟

زیرا وقتی بیش از حد به نظر دیگران اهمیت می دهید و تصمیمات کلیدی در زندگی شما (مانند انتخاب شغل، شریک زندگی یا مدرسه) به میان می آید، تصمیم اشتباهی می گیرید.

وقتی بیش از حد به آنچه دیگران فکر می کنند اهمیت می دهید، به جای دنبال کردن احساسات درونی خود، جمعیت را دنبال می کنید.

اگر زندگی خود را دوست دارید و می خواهید آن را با حداکثر پتانسیل زندگی کنید، پس باید شروع به دوست داشتن خود کنید تا بتوانید رویای دیگران را زندگی نکنید و زندگی خود را شروع کنید.

3. از دوست داشتن خود می ترسید

اجازه بدهید یک حدس وحشیانه بزنم.

می ترسید که اگر خودتان را دوست داشته باشید، خودخواه باشید و روابط خود را با دیگران از دست بدهید.

آشنا به نظر می رسد، اینطور نیست؟

و این دلیلی است که شما خودتان را دوست ندارید.

شما از خودخواه بودن و روابط عاشقانه با دیگران می ترسید، زیرا به این فکر می کنید که دوست داشتن خود به این معنی است که دیگر نمی توانید به دیگران اهمیت دهید.

اما بگذارید چیزی را به شما بگویم: عشق به خود به این معنا نیست که دیگر به دیگران اهمیت نمی دهید.

این بدان معناست که شما بیشتر از دیگران به خودتان اهمیت می دهید. و حدس بزنید چه؟

این کار درستی است.

فقط افسانه های مربوط به عشق به خود را فراموش کنید

“این خودخواهانه است”

“این خودشیفتگی است”

“به این معنی است که شما به دیگران اهمیت نمی دهید”

اینا همش مزخرفه

شما نباید از دوست داشتن خود بترسید. باید بترسید که اگر الان خودتان را دوست نداشته باشید، ديگر هيچوقت خودتان را دوست نخواهید داشت.

تنها سوال اینجاست که چگونه شروع به دوست داشتن خود کنیم.

خوب، راستش را بخواهید، این چیزی بود که قبل از اینکه بفهمم که کلید ایجاد یک رابطه سالم با خودم است، مدام از خودم می پرسیدم.

به نظر می رسد که زندگی بر اساس نیازهای دیگران باعث می شود که تصویری ایده آل از خود را تعقیب کنیم.

و این دلیلی است که ما نمی توانیم خودمان را آنگونه که هستیم بپذیریم.

4. شما نمی خواهید با دوست داشتن خود ابتدا به دیگری صدمه بزنید

اجازه بدهید یک بار دیگر از شما یک سوال بپرسم. چرا فکر می کنید که دوست داشتن خود بر دیگران تأثیر می گذارد؟

باور کنید یا نه،

اگر خودتان را دوست دارید، پس برای دیگران جذاب تر خواهید بود، بنابراین آنها می خواهند در اطراف شما باشند.

دوستان و خانواده‌تان بیشتر و بیشتر به شما عشق می‌ورزند.

شریک زندگی شما بیشتر و بیشتر عاشق شما خواهد شد.

اما اگر تنها دلیلی که دوستان و خانواده‌تان خودشان را دوست ندارند این است که نسبت به ظاهر خودشان کمی ناامن هستند یا به نوعی احساس حقارت می‌کنند، این دلیل نمی‌شود که از دوست داشتن آنها دست بردارید، زیرا این به آنها مربوط نیست. عیب.

این كه دقیقاً چگونه به دنیا آمدند. و این باعث نمی شود که اکنون ارزش آنها را برای دوست داشتن دیگران کم کند.

وقتی خودتان را دوست دارید، به این معنی است که از راه خود برای انجام کارهایی برای دیگران تلاش می کنید.

اما این خودخواهی نیست. این از خودگذشتگی است و در واقع برعکس خودخواهی است، زیرا وقتی خود را دوست دارید، کارهایی را برای دیگران انجام می دهید بدون اینکه انتظاری در عوض داشته باشید.

5. فکر می کنید آنقدر خوب نیستید که دوست داشته باشید

آیا احساس می کنید که به اندازه کافی خوب نیستید یا زندگی شما یک ناامیدی بزرگ است؟ نگران نباشید، این فقط شما نیستید.

هرکسی وقتی در آینه نگاه می‌کند، یا زمانی که خود را با دیگران و دستاوردهایشان مقایسه می‌کند، لحظه‌هایی دچار تردید می‌شود. و این واقعیت است.

من می دانم که ممکن است فکر کنید که به اندازه کافی خوب نیستید. ممکن است فکر کنید که به دلیل اشتباهات گذشته یا دلایل عجیب و غریب مانند “من خیلی چاق هستم” یا “من به اندازه کافی زیبا نیستم” لیاقت دوست داشتن دیگران را ندارید.

اما میدونی چیه؟

مشکلی نیست. اگر کسی نتواند خودش را دوست داشته باشد اشکالی ندارد. اما این بدان معنا نیست که آنها دوست داشتنی نیستند و به این معنی نیست که نمی توانند کسی را پیدا کنند که بدون قید و شرط آنها را دوست داشته باشد.

هر کس داستان خود را دارد و هر کسی دلایل خاص خود را برای اینگونه که هست دارد. و من نمی گویم که اشتباهات گذشته شما دلیلی برای مورد بی مهری قرار گرفتن است. در واقع، من می گویم که اینطور نیست.

من فقط می گویم که قبل از اینکه یاد بگیرید بدون قید و شرط خود را دوست داشته باشید، باید خود را کاملاً درک کنید. شما باید داستان خود را بشناسید و خودتان خوبی های آن را بیابید، قبل از اینکه بتوانید شروع به دوست داشتن دیگران به خاطر اینکه چه کسی هستند و چه کاری برای شما انجام داده اند داشته باشید.

و اگر شما از آن دسته افرادی هستید که احساس می‌کنند زندگی‌شان یک ناامیدی بزرگ است، پس فکر می‌کنم این بهترین اتفاقی است که می‌تواند برای شما بیفتد، زیرا به این معنی است که کسی عیب‌ها و نقص‌های شما را بیشتر از ویژگی‌های خوب شما دوست خواهد داشت. .

و عشق بی قید و شرط یعنی همین.

مقاله مرتبط: 10 چیزی که توضیح آن را به کسی بدهکار نیستید

6. شما نمی دانید چگونه خود را دوست داشته باشید

آیا تصوری دارید که عشق به خود در عمل چه شکلی است؟ عشق به خود این نیست که خود را به خاطر آنچه به نظر می‌رسید یا برای کارهایی که برای دیگران انجام داده‌اید دوست داشته باشید.

عشق به خود به معنای یافتن دلیلی برای دوست داشتن دیگران یا یافتن دلیلی برای خودخواهی نیست.

در عوض، این در مورد پذیرش خود و دوست داشتن عیب‌ها، ویژگی‌های خوب و ویژگی‌های بدتان با تمام نقص‌هایشان است.

این در مورد درک این است که هر کسی داستان خود را دارد و هر کسی دلایل خاص خود را برای اینگونه که هست دارد.

وقتی به آن فکر کنید کاملاً واضح است، اینطور نیست؟

اما حقیقت این است که شما نمی دانید چگونه خود را با تمام عیب ها و نقص های خود دوست داشته باشید. شما نمی دانید چگونه خودتان را همانگونه که هستید و آنچه برای دیگران انجام داده اید بپذیرید.

شما نمی دانید چگونه خودتان را برای آنچه هستید و آنچه در گذشته اشتباه کرده اید دوست داشته باشید. و به همین دلیل است که اغلب اوقات، شما همیشه به دنبال دلیلی برای دوست داشتن دیگران، به خصوص توسط والدین یا دوستانتان هستید.

نگران نباش راه حلی وجود دارد شما فقط باید یاد بگیرید که چگونه بدون قید و شرط خود را دوست داشته باشید.

و تنها راهی که می‌توانید یاد بگیرید چگونه این کار را انجام دهید این است که خودتان را در اولویت قرار دهید و نیازهایتان را بر نیازهای دیگران اولویت دهید.

این در مورد دوست داشتن خود برای آنچه به نظر می رسید یا برای آنچه برای دیگران انجام داده اید نیست. این در مورد دوست داشتن خود است زیرا لیاقت آن را دارید و هیچ کس دیگری نمی تواند شما را بهتر از خودتان دوست داشته باشد.

7. فکر می کنید دوست داشتن خود اشتباه است

اعتراف کن. شما همیشه فکر می کردید که دوست داشتن خود اشتباه است.

تصور می کنید که اعتماد به نفس شما را خودخواه می کند. باور داريد اشتباه است که خودتان را در اولویت قرار دهید.

در مغزتان اين فكر است كه درست نیست که خود را بدون قید و شرط دوست داشته باشید، زیرا اگر این کار را انجام دهید، خود را بالاتر از دیگران قرار می دهید و باعث می شوید که آنها کمتر از شما احساس اهمیت کنند.

شما فکر می کنید که دوست داشتن خود یک خودخواهی است، زیرا اگر خودتان را دوست دارید، پس چرا دیگران می خواهند با شما باشند؟

خب، من حدس می‌زنم نمی‌توانی واقعاً بگوییم که خودت را دوست داری. اگر این کار را می کردید، پس خود را در اولویت قرار می دادید و عیوب و نقص های خود را می پذیرفتید.

اما فکر نمی‌کنم عشق این باشد، زیرا اگر واقعاً خودتان را دوست داشته باشید، آیا سعی نمی‌کنید خودتان را بهبود ببخشید؟

چیزهایی را که به شما احساس ناامنی می دهند؛ تغییر دهید؟ مشکل را برطرف کنید؟ آیا نمی خواهید با کسی باشید که عیب و نقص شما را می پذیرد؟

در هر صورت، به یاد داشته باشید: وقتی به این سوال می رسیم که آیا لیاقت این را دارید که خودتان را دوست داشته باشید یا نه، پاسخ مثبت است.

شما لیاقت این را دارید که خودتان را دوست داشته باشید، زیرا انسان هستید، نه به این دلیل که انسان بودن مشکلی دارد.

8.شما خودتان را همانگونه که هستید نمی پذیرید

حالا اینم یکی دیگه

می توانم ذهن شما را بشنوم که فکر می کند: “اما من نمی دانم چگونه خودم را دوست داشته باشم. چگونه باید این کار را انجام دهم؟ ”

خوب، اولین کاری که باید انجام دهید این است که خودتان را همانگونه که هستید و کاری را که برای دیگران انجام داده اید بپذیرید. چرا؟

زیرا اگر خود را همانگونه که هستید نپذیرید نمی توانید خود را دوست داشته باشید

اگر خودتان را همان طور که هستید قبول ندارید، به این معنی است که خودتان را به خاطر کاری که هنوز انجام نداده اید قضاوت می کنید.

در مورد آن فکر کنید. اگر بخواهم به خاطر آنچه هستم دوستم داشته باشند، اما حاضر نباشم چیزهایی را که به من احساس ناامنی می‌کند تغییر دهم یا مشکلم را برطرف کنم، پس چگونه می‌توانم یاد بگیرم چگونه خودم را دوست داشته باشم؟

وقتی ذهنتان به شما می گوید که انجام آن کار اشتباهی است، نمی توانید چیزی یاد بگیرید. فقط زمانی می توانید چیزی یاد بگیرید که ذهنتان به شما بگوید انجام آن کار درست و خوب است.

9. شما با خود ایده آل خود متفاوت هستید

آیا تا به حال متوجه شده اید که چنین چیزهایی را بیان کنید؟

“من می خواهم فرد بهتری باشم. من می خواهم دوست داشتنی تر باشم. کاش اعتماد به نفس بیشتری داشتم ”

خب، اگر واقعاً می‌خواستید آدم بهتری باشید، سعی می‌کردید به فردی تبدیل شوید که می‌گویید می‌خواهید شوید.

اما یک دقیقه صبر کنید.

این چگونه با خود ایده آل شما مرتبط است؟ یا اصلا خود ایده آل چیست؟

در روانشناسی اجتماعی، “خود ایده آل” مفهوم شخصی است که می خواهید باشید. این نسخه ایده آلی از خودتان است که خیلی تلاش می کنید به آن تبدیل شوید.

خود ایده آل همان شخص خیالی است که شما می خواهید باشید. این کسی است که تمام ویژگی های خوب را دارد اما هیچ نقصی ندارد.

و آیا در تلاش برای بهبود خود مشکلی وجود دارد؟

خب، من فکر نمی‌کنم که بخواهیم آدم بهتری باشیم، ایرادی ندارد. و من فکر نمی کنم هیچ ایرادی وجود داشته باشد که بخواهیم دوست داشتنی تر باشیم. و فکر نمی کنم داشتن اعتماد به نفس بیشتر اشکالی داشته باشد.

اما آنچه من فکر می کنم اشتباه است این است که شما با تلاش برای تبدیل شدن به شخص دیگری و با تلاش برای تغییر عیوب و نقص خود، خود را در ناراحتی های غیرضروری قرار می دهید.

در مورد آن فکر کنید. اگر نمی دانید چه کسی هستید، پس چگونه می توانید بدانید که می خواهید چه نوع فردی شوید؟

نکته کلیدی اینجاست: اگر خود را همانگونه که هستید نپذیرید و عیوب و نقص های خود را به همان اندازه که هستند نپذیرید، نمی توانید شخص دیگری شوید.

اگر بخواهید خودتان را به چیزی متفاوت از آنچه واقعا هستند تغییر دهید، نمی توانید خودتان را دوست داشته باشید.

10. شما در حال چنگ زدن به گذشته هستید

آیا در گذشته مشکلات قابل توجهی داشتید؟ اگر چنین است، پس اجازه دهید حدس بزنم. آنقدر به گذشته فکر می کنی که مانعی بر سر راه خوشبختی تو می شود

شما مدام به گذشته فکر می کنید زیرا هنوز در تلاش هستید تا چیزهایی را که در گذشته اتفاق افتاده تغییر دهید. شما هنوز در حال تلاش برای گذر از گذشته هستید تا بتوانید ادامه دهید و از آنچه اکنون هستید خوشحال باشید.

اما اجازه بدهید از شما چیزی بپرسم:

اگر هنوز زندگی نکرده اید، زندگي نزيسته چگونه می تواند مانعی بر سر راه شما باشد؟ چگونه ممکن است شما را از شاد بودن باز دارد؟ چگونه می تواند مانع از خوشحالی شما در حال حاضر شود؟

حقیقت این است که هیچ چیز نمی تواند شما را از شاد بودن باز دارد. هیچ چیز مانع شادی شما نمی شود، جز خودتان. و اگر چیزی شما را از شاد بودن باز می دارد، این شما هستید.

11. نمی دانید چگونه از خود مراقبت کنید

آیا این صدا شبیه شماست؟

سپس نوبت به زنگ بیداری می رسد: اگر قرار نیست کس دیگری از شما مراقبت کند، این به شما بستگی دارد که این کار را انجام دهید.

شما باید یاد بگیرید که چگونه از خود مراقبت کنید.

حقیقت این است که همه ما تمایل به کار زیاد، پرخوری و نوشیدن زیاد داریم. همه ما مقصریم

اما باید بدانید که کارهایی وجود دارد که می توانید برای مراقبت از خود انجام دهید.

منظور من این است:

ابتدا باید از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و آرزوی چیزهایی را که ندارید را متوقف کنید.

و ثانیاً، شما باید دست از تلاش برای جلب رضایت دیگران بردارید و در عوض شروع به تلاش برای جلب رضایت خودتان کنید. شما باید یاد بگیرید که چگونه برده تایید و انتظارات دیگران نباشید.

اگر با وزن خود مشکل دارید، پس باید از خوردن و نوشیدن بیش از حد خودداری کنید. با بدن خود مشکل دارید، پس باید ورزش را شروع کنید. سیگاری هستید، پس باید سیگار را ترک کنید.

و اینها فقط نمونه های ساده ای هستند. اگر چیزهای دیگری وجود دارد که مانع از شاد بودن شما در حال حاضر می شود، پس زمان تغییر فرا رسیده است.

12. مدام خود را تحقير مي كنيد.

آیا تا به حال دوره ای را پشت سر گذاشته اید که هر چقدر هم که روی چیزی سخت و با پشتکار کار کرده اید، باز هم به نتیجه نرسیده است؟

وقتی این اتفاق می‌افتد، تمایل داریم خودمان را سرزنش كنيم و خود را شکست خورده بدانیم. طبیعی است که ما چنین احساسی داشته باشیم، زیرا ما انسان هستیم. و به عنوان یک انسان، طبیعی است که ما از خود انتقاد کنیم.

با این حال، اگر همچنان خود را پایین بیاورید، به دنیا می گویید که خودتان را دوست ندارید.

شما به دنیا می گویید که خودتان را دوست ندارید یا به خودتان احترام نمی گذارید. و اگر خودتان را دوست ندارید یا به خودتان احترام نمی گذارید، به احتمال زیاد هیچ کس دیگری هم شما را دوست نخواهد داشت یا به شما احترام نمی گذارد.

اما موضوع اینجاست:

نیازی نیست خودتان را سرزنش كنيد و خود را یک شکست خورده بدانید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که یاد بگیرید چگونه اشتباهات خود را بپذیرید و ادامه دهید. لازم نیست آنقدر به خودتان سخت بگیرید زیرا شما فقط یک انسان هستید. شما کامل نیستید و هیچکدام از ما هم كامل نیست.

و علاوه بر این، حتی اگر کامل نباشید، به این معنی نیست که مشکلی در شما وجود دارد یا اینکه شما یک شکست خورده هستید.

چگونه می توانم عاشق خودم باشم؟

اکنون شما تعجب خواهید کرد: “چگونه می توانم خودم را دوست داشته باشم”؟

ممکن است در ابتدا برای شما سخت باشد، اما اگر می خواهید از منطقه راحتی خود خارج شوید و یاد بگیرید که چگونه خود را دوست داشته باشید، زمان تغییر فرا رسیده است.

بنابراین در اینجا با من همراه باشید زیرا من به شما نشان خواهم داد که چگونه در یک لحظه.

1. از فکر منفی در مورد خود دست بردارید

اگر دائماً در مورد خود منفی فکر می کنید، پذیرفتن خود و دوست داشتن خود برای شما بسیار سخت خواهد بود.

به تمام کارهایی که در گذشته انجام داده اید فکر کنید و به این فکر کنید که اکنون در مورد آن كارها چه احساسی دارید.

برای مثال، شاید پنج سال پیش، هنوز شغل رویایی خود را نداشتید. شاید پنج سال پیش، برای به دست آوردن آن شغل، کارهایی را باید انجام می دادید.

و اکنون، حتی اگر برخی چیزها هنوز مانع از دستیابی به شغل رویایی تان می شوند، دیگر به این معنی نیست که شما یک شکست خورده یا بازنده هستید، زیرا آنچه مهم است این است که در حال حاضر چه اتفاقی می افتد.

شما باید تمرکز خود را روی کارهایی که در گذشته انجام داده اید متوقف کنید و روی کارهایی که می توانید در حال حاضر انجام دهید تمرکز کنید.

بسیاری از ما همیشه به اشتباهات و شکست های گذشته خود فکر می کنیم، اما این راهی برای شاد بودن نیست.

اگر هنوز شغل رویایی خود را نداشته باشید، شکست خورده یا بازنده نیستید. اگر برای به دست آوردن آن شغل باید کارهایی را انجام دهید، شکست خورده یا بازنده نیستید.

تنها زمانی که اشتباهات، شکست ها و تجربیات بد خود را فراموش کنیم، می توانیم خودمان را بپذیریم و خودمان را دوست داشته باشیم.

2. هر روز صبح و هر عصر شروع به نگاه کردن به خود در آینه کنید

اگرچه ممکن است در ابتدا برای شما سخت باشد، باید هر روز صبح و هر عصر شروع به نگاه کردن به خود در آینه کنید.

اگر به دیدن انعکاس خود عادت ندارید، ممکن است نگاه کردن به خود در آینه برایتان سخت باشد.

اما نکته ای که در مورد نگاه کردن به خود در آینه وجود دارد این است: شما باید بتوانید به خود نگاه کنید و فکر کنید: “وای، من امروز خوب به نظر می رسم.”

و اینگونه است که می توانید شروع به دوست داشتن خود کنید. اگر آنچه را در خود می بینیم دوست نداشته باشیم، پذیرفتن خود و دوست داشتن خود برایمان سخت خواهد بود.

3.شروع به انجام کارهایی کنید که از درون احساس خوبی به شما می دهد

برای شما اشکالی ندارد که کارهایی را انجام دهید که در درونتان احساس خوبی داشته باشید، حتی اگر چیز کوچکی باشد.

اگر عادت به انجام کاری ندارید که از درون احساس خوبی به شما بدهد، ممکن است انجام آن برای شما سخت باشد.

اما در اینجا چیزی است که در مورد انجام کارهایی که به شما احساس خوبی می دهد این است: شما باید بتوانید آن کارها را انجام دهید و فکر کنید: “وای، من الان واقعا خوشحالم.”

و اینگونه است که می توانیم شروع به دوست داشتن خود کنیم. اگر کاری که انجام می دهیم و رفتارمان را دوست نداشته باشیم، پذیرفتن خود و دوست داشتن خود برایمان سخت خواهد بود.

4. خود را به خاطر اشتباهات، شکست ها و تجربیات بد گذشته ببخشید

من آن را دریافت می کنم. ممکن است به خاطر کار بدی که در گذشته انجام داده اید از خودتان عصبانی باشید.

اما این در گذشته بود، درست است؟

بنابراین، برای شما اشکالی ندارد که خود را به خاطر اشتباهات، شکست ها و تجربیات بد گذشته ببخشید. چرا؟

زیرا اگر خودتان را به خاطر کارهایی که در گذشته انجام دادید نبخشید، پذیرفتن و دوست داشتن خود برایتان سخت خواهد بود.

اما نکته ای که در مورد بخشیدن خود وجود دارد این است: باید بتوانید خود را ببخشید و به کارهایی که در گذشته انجام داده اید به عنوان یک «تجربه یادگیری» فکر کنید.

و اینگونه است که می توانیم شروع به دوست داشتن خود کنیم. اگر کاری را که انجام دادیم یا رفتاری که در گذشته انجام دادیم دوست نداشته باشیم، پذیرفتن خود و دوست داشتن خود برایمان سخت خواهد بود.

بنابراین، فراموش نکنید که اشتباهات خود را بپذیرید و ادامه دهید.

5. شفقت به خود را تمرین کنید

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا باید نسبت به خود دلسوزتر باشید؟

خوب، نکته اینجاست: ما باید نسبت به خود دلسوزتر باشیم زیرا باید یاد بگیریم که چگونه خودمان را دوست داشته باشیم.

و به همین دلیل است که باید شفقت به خود را تمرین کنید.

اما نکته ای که در مورد تمرین شفقت به خود وجود دارد این است: شما باید بتوانید شفقت به خود را تمرین کنید و خود را به عنوان یک “کودک زخمی” تصور کنید.

و اینگونه است که می توانیم شروع به دوست داشتن خود کنیم. اگر رفتار و احساس درونی خود را دوست نداشته باشیم، پذیرفتن خود و دوست داشتن خود برایمان سخت خواهد بود. بنابراین، مطمئن شوید که شروع به تمرین شفقت به خود کرده اید.

6. خود را با دیگران مقایسه نکنید

گاهی اوقات تنها کاری که باید انجام دهید این است که دیگر خود را با دیگران مقایسه نکنید.

زیرا اگر مدام خود را با دیگران مقایسه کنید، پذیرفتن خود و دوست داشتن خود برایتان سخت خواهد بود.

اما نکته ای که در مورد مقایسه نکردن خود با دیگران وجود دارد این است: شما باید بتوانید خود را با دیگران مقایسه نکنید و دیگران را “متفاوت” تصور کنید.

و اینگونه است که می توانیم شروع به دوست داشتن خود کنیم. اگر رفتار و احساس درونی خود را دوست نداشته باشیم، پذیرفتن خود و دوست داشتن خود برایمان سخت خواهد بود. بنابراین، فراموش نکنید، خود را با دیگران مقایسه نکنید.

نتيجه نهایی

آیا قبلاً همه چیز را امتحان کرده اید تا خود را دوست داشته باشید، اما کار نمی کند؟ در غیر این صورت، به خاطر داشته باشید که نحوه رفتار شما با خود، نحوه برخورد دیگران با شماست.

اگر خودتان را دوست داشته باشید، احساس اعتماد به نفس و جذابیت خواهید داشت و روابط و تجربیات مثبت را جذب خواهید کرد. با این حال، اگر خود را دوست نداشته باشید، می تواند منجر به مشکل عزت نفس یا اعتماد به نفس پایین شود.

به یاد داشته باشید: عشق به خود خودخواهی نیست.

درست برعکس است: عشق به خود چیزی است که شما را به فردی شاد و موفق تبدیل می کند

مطلب پیشنهادی

چالش هاي رابطه راه دور

نحوه برخورد با رابطه از راه دور: 11 نکته از تراپيست

 روابط از راه دور  می تواند سخت باشد، اما ممکن است. ناگفته نماند که همه …

نحوه برخورد با افراد کنترل كننده

نحوه برخورد با افراد کنترل کننده

“نه، این رستوران بهتر است.” چرا به آن سمت می روی؟ راه من سریعتر است.» …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *