همه ما گاهی دنیا را سیاه و سفید میدانیم. از امتناع از دیدن عیوب در عزیزانمان گرفته تا سخت گیری بیش از حد نسبت به خود. تمایل مغز انسان به درک جهان در هر یک از اصطلاحات تأثیر عمیقی بر روابط ما دارد. اصطلاح روانشناسی رسمی برای تفکر سیاه و سفید «شکاف» است. در نهایت، شكاف میتواند نشانهای از بیماری روانی مانند اختلال شخصیت مرزی (BPD) باشد. در محیط های روزمره، به سادگی می تواند ما را از تجربه بخشی از غنای زندگی و روابطمان باز دارد.
البته، دنیا سياه سياه يا سفيد سفيد نیست: زندگی ما پر از سایه های خاکستری است. با دیدن جهان سیاه و سفید – به جای رنگین کمان پیچیده ای که در واقع هست. ممکن است در ابتدا تشخیص خوب از بد، درست از غلط و زیبا از زشت را برای خود آسان تر کنیم. اما این نوع تفکر می تواند خسته کننده باشد و ما را در فراز و نشیب های مداوم قرار دهد. و در یک سطح عمیق، ساده کردن چیزها به اصطلاحات دوتایی آسان، پیچیدگی هایی را که زندگی و روابط را بسیار غنی می کند، از ما سلب می کند.
روش هایی که تفکر سیاه و سفید پشت شما را نگه می دارد
آیا این خط فکری شبیه شماست؟ اگر اینطور است، در اینجا چند راه وجود دارد که تفکر سیاه و سفید ممکن است شما را عقب نگه دارد. و اینکه چرا ارزش آن را دارد که سایه های خاکستری زندگی را در آغوش بگیرید.
1. تفکر سیاه و سفید می تواند بر روابط شما تأثیر منفی بگذارد
شریک زندگی شما شگفت انگیزترین فرد در جهان است – تا زمانی که بدترین شود. این چرخه عشق/ نفرت، پایین/بالا، خوب/بد می تواند برای هر رابطه ای استرس زا باشد. در برخی موارد، این پستی و بلندی های وحشیانه می تواند نشانه چیزی جدی تر از تفکر سیاه و سفید باشد. مانند سوء استفاده، که برای آن شایسته حمایت هستید. اما در زمینه روابط سالم دیگر، تفکر سیاه و سفید می تواند بر راحتی شما با یکدیگر تأثیر بگذارد. از ایجاد پیوند عمیق بر اساس پذیرش جلوگیری کند.
در روابط خانوادگی و دوستی نیز، تغییر سریع از ایدهآل بودن یک عزیز به احساس وحشتناک بودن، میتواند صمیمیت و اعتماد را از بین ببرد. با دیدن عزیزانتان به عنوان همه خوب یا بد، به خودتان اجازه نمیدهید که او را همان طور که هستند ببینید: یک انسان عادی و خطاپذیر درست مثل شما.
2. می تواند به تصویر شما از خود آسیب برساند
همه ما به این فکر کردهایم که آیا «آدمهای بد» هستیم یا «آدمهای خوب». در واقع، اکثر ما در جایی در این بین هستیم، هم دارای ویژگی های بد و هم خوب. با این حال، هنگامی که به صورت سیاه و سفید فکر می کنید. در معرض این خطر قرار می گیرید که بیش از حد از خود انتقاد کنید یا از دیدن عیوب خود امتناع کنید.
تفکر سیاه و سفید می تواند شما را نسبت به نظرات دیگران حساس کند و پذیرش انتقاد را بدون ناامنی عمیق دشوار کند. این می تواند شما را از رشد واقعی و شفقت به خود باز دارد.
3.می تواند شما را از موفقیت باز دارد
مانند تمام جنبه های زندگی، کار هم روزهای خوب و روزهای بد خواهد داشت و روزهای زیادی که در این بین قرار دارند. اما اگر سیاه و سفید فکر کنید، درونی کردن هر شکست آسان است و انتظار غیرواقعی از هر موفقیتی دارید. همانطور که تیم چاوز برای فوربس مینویسد، تفکر سیاه و سفید در زندگی حرفهای ما میتواند باعث شود که پروژهها را بهعنوان دستاندازی در جاده رها کنیم، زیرا احساس میکنیم که آنها به ناچار محکوم به شکست هستند.
وقتی اذعان می کنیم که زندگی حرفه ای ما، مانند هر جنبه دیگری از زندگی، پیچیده است و ممکن است نقاط مثبت و منفی داشته باشد، خود را قادر می سازیم یاد بگیریم و به سمت موفقیت رشد کنیم.
4.به معنای واقعی کلمه می تواند احساس شما را تغییر دهد
بر اساس تحقیقات روانشناختی، تفکر با عبارات دوتایی در واقع میتواند نحوه درک ما از جهان را تغییر دهد، و به طور موثر ما را شرطی میکند که تفاوتهای ظریف را از دست بدهیم.
در یک مطالعه در سال 2016، محققان کالج پومونا دریافتند که ادراک شرکتکنندگان از احساس یک فرد بسته به اینکه آیا برای درک احساسات به آنها دستهبندیهای سیاه و سفید یا سیالتری داده میشود، تغییر میکند. با شرطی کردن شما برای دیدن چیزها به صورت دودویی تر، تفکر سیاه و سفید می تواند به یک پیشگویی خود تحقق بخش تبدیل شود و درک تفاوت های ظریف را حتی سخت تر کند.
5. می تواند نشان دهنده یک مشکل عمیق تر باشد
در حالی که همه افراد تا حدودی تفکر سیاه و سفید را تجربه می کنند، تفکر سیاه و سفید افراطی نیز می تواند نشانه ای از بیماری روانی باشد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، برای مثال،
تفکر سیاه و سفید شدید را تجربه می کنند، که به نوبه خود می تواند بر ادراک آنها از روابط خود با دیگران و با خود تأثیر بگذارد.
در حالی که تفکر سیاه و سفید به خودی خود به این معنی نیست که شما به اختلال شخصیت مرزی یا هر بیماری روانی دیگری مبتلا هستید، اما اگر زمان سختی را سپری می کنید یا به دلیل آن احساس ناراحتی می کنید، قطعاً ارزش آن را دارد که به دنبال یک درمانگر باشید.
چگونه می توانم تفکر سیاه و سفید را پشت سر بگذارم؟
مانند بسیاری از الگوهای فکری خودشکسته، اولین قدم فراتر از تفکر سیاه و سفید این است که به سادگی اذعان کنید که دارید آن را انجام می دهید. این میتواند سخت باشد – هرچه باشد، تحریفهای شناختی میتوانند فرآیندهای فکری ما را تحریف کنند – اما صرف زمان برای بررسی آگاهانه افکار و سوالات افراطی میتواند کمک کند.
یک تمرین ساده شامل فکر کردن به کلمات دودویی یا افراطی است که ممکن است برای توصیف یک شخص، رابطه یا موقعیت استفاده کنید (بد/خوب؛ زشت/زیبا) و سپس راههای ظریفتری برای توصیف موقعیتها تصور کنید. همچنین می تواند به پرورش فعال همدلی کمک کند.
مقاله مرتبط: 24 راه برای جلوگیری از فرسودگی شغلی
به عنوان مثال، اگر فکر میکنید خواهرتان که به شما صدمه زد، فرد کاملاً وحشتناکی است، ممکن است مفید باشد چند لحظه مکث کنید و از خود بپرسید که چرا ممکن است کاری را انجام داده باشد. و البته، دیدن یک درمانگر آنلاین یا درمانگر که می تواند به شما در رسیدگی به فرآیندها یا چرخه های فکری مشکل ساز کمک کند، همیشه مفید است.
تفکر متعادل به معنای زندگی غنی تر است
تفکر سیاه و سفید می تواند میزانی از امنیت را به ما بدهد. بالاخره چه کسی نمی خواهد فکر کند که همه پاسخ ها را دارد؟ اما همچنین می تواند ما را از پیچیدگی و غنای زندگی کوتاه کند.
به خودمان اجازه بدهیم وارد عدم قطعیت شویم، به طور متناقض، راهی برای دیدن واضح تر است: نه در سیاه و سفید یا حتی خاکستری، بلکه در رنگین کمان پیچیده و خیره کننده.